ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر خارجه هند در تهران با سید ابراهیم رئیسی دیدار کرد
تسلیم پیام نخست وزیر هند به رئیسجمهور منتخب
«سوبرامانیام جایشانکار» وزیر خارجه هند که به منظور دیدار با مقامات ایران وارد تهران شده است، علاوه بر دیدار با همتای ایرانی خود، با سیدابراهیم رئیسی رئیس جمهور منتخب نیز دیدار و رایزنی کرد.
«سوبرامانیام جایشانکار»، عصر دیروز با حضور در محل وزارت امور خارجه با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش ایرنا در این دیدار علاوه بر موضوعات دوجانبه مورد علاقه فیمابین، در مورد آخرین تحولات منطقه، و بررسی وضعیت در افغانستان، چشماندازهای پیشروی گفتوگوهای وین در مورد برجام، همکاریهای مواصلاتی و ارتباطاتی از جمله همکاریها در چابهار که به ارتقای همگرایی در منطقه میتواند کمک کند، بحث و گفتوگو شد. وزرای امور خارجه دو کشور ضمن گفتوگو درباره تحولات منطقه و موضوعات دوجانبه، بر تقویت گفتوگوهای بینالافغانی که به مشارکت سیاسی فراگیر همه طرفها در افغانستان بینجامد، تأکید کردند.
وزیر امور خارجه هند با اشاره به گفتوگوهای جاری بین دولت افغانستان و طالبان در تهران از تلاش ایران برای نزدیک کردن دیدگاههای طرفین برای رسیدن به راه حل سیاسی فراگیر تشکر کرد. سید رسول موسوی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه در توئیتی با اشاره به ورود وزیر خارجه هند به تهران نوشت: «وزیر خارجه هند ملاقات خیلی مهمی در این دیدار کوتاه خواهد داشت. مطمئن هستم که این دیدار پایهای اساسی برای روابط ایران و هند در دوران ریاست جمهوری آیتالله رئیسی خواهد بود».
«سوبرامانیام جایشانکار»، عصر دیروز با حضور در محل وزارت امور خارجه با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد.
به گزارش ایرنا در این دیدار علاوه بر موضوعات دوجانبه مورد علاقه فیمابین، در مورد آخرین تحولات منطقه، و بررسی وضعیت در افغانستان، چشماندازهای پیشروی گفتوگوهای وین در مورد برجام، همکاریهای مواصلاتی و ارتباطاتی از جمله همکاریها در چابهار که به ارتقای همگرایی در منطقه میتواند کمک کند، بحث و گفتوگو شد. وزرای امور خارجه دو کشور ضمن گفتوگو درباره تحولات منطقه و موضوعات دوجانبه، بر تقویت گفتوگوهای بینالافغانی که به مشارکت سیاسی فراگیر همه طرفها در افغانستان بینجامد، تأکید کردند.
وزیر امور خارجه هند با اشاره به گفتوگوهای جاری بین دولت افغانستان و طالبان در تهران از تلاش ایران برای نزدیک کردن دیدگاههای طرفین برای رسیدن به راه حل سیاسی فراگیر تشکر کرد. سید رسول موسوی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه در توئیتی با اشاره به ورود وزیر خارجه هند به تهران نوشت: «وزیر خارجه هند ملاقات خیلی مهمی در این دیدار کوتاه خواهد داشت. مطمئن هستم که این دیدار پایهای اساسی برای روابط ایران و هند در دوران ریاست جمهوری آیتالله رئیسی خواهد بود».
بهزاد عمرانی خواننده گروه موسیقی بمرانی از فعالیت خود در برنامه «هم رفیق» میگوید:
موسیقی هیچگاه متوقف نمیشود
ندا سیجانی
خبرنگار
مدت زمانی است عرصه و اجرای موسیقی مسیر دیگری را هم در پیش گرفته و به شبکههای تلویزیونی چون رسانههای شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرده و خوشبختانه این اجراهای زنده توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند. بهطور مثال برنامه «هم رفیق» که این روزها سروصدای بسیاری کرده و فصل نخست آن چندی پیش به پایان رسید. یکی از بخشهای جذاب این برنامه جدا از حضور میهمان و صحبتهای آنان، اجرای گروه بمرانی بود که توانستند عملکرد خوبی برای مخاطبان داشته باشند. این گروه موسیقی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۷ و در فضای مجازی و کافهها و سپس آهنگسازی و اجرای زنده در تئاتر شروع کرد و در مدت زمان کوتاهی توانست بسیار خوب ظاهر شود اتوبوس قرمز، مخرج مشترک، گذشتن و رفتن پیوسته، سیزدهچهل و احتمالاً قهرمانی در کار نیست از آلبومهای رسمی این گروه است و در کنار آن با کارگردانان سینمایی چون فریدون جیرانی و کمال تبریزی همکاری داشته و در عرصه تئاتر هم با حسن جودکی، سجاد افشاریان، سیامک صفری، فرهاد آئیش و... کار کرده اند. به انگیزه اجرا در برنامه «هم رفیق» گفتوگویی با خواننده این گروه بهزاد عمرانی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
گفتوگو را با اجرای شما در «هم رفیق» آغاز میکنیم؛ از تجربه خود در این برنامه بگویید. آیا این حضور و اجرا ایده شما بود یا تهیه کننده برنامه؟
شروع کار در«همرفیق» برای ما بسیارسخت بود، بهدلیل اینکه فرصت اندکی برای تمرین و اجرا داشتیم، چرا که دو هفته به آغاز برنامه تماس گرفتند و گفتند پیشنهاد تهیه کننده این است که گروه بمرانی در بخش اجرای زنده این برنامه حضور داشته باشند و قطعاتی را در آیتمهای مختلف برنامه اجرا داشته باشند و ما مجبور شدیم این موزیکها را در مدت زمان اندکی تولید کنیم و حدود 7قطعه برای آیتمهای مختلف برنامه از جمله ورود میهمانان و پایان برنامه ساخته شد. البته گویا برخی دوستان پیشنهاد کرده بودند دراین مدت زمان کوتاه گروه بمرانی بهترین گزینه و انتخاب است و میتوانند این کمک را داشته باشند. نکته دیگر اینکه برخی از میهمانان برنامه با کارهای ما آشنا بودند و قطعات مورد علاقه خود را درخواست میکردند یا گاه آقای شهاب حسینی پیشنهادهایی داشتند که اجرا میشد. البته من براین نظرم اگر فرصت و زمان بیشتری وجود داشت قطعاً بخش موسیقی برنامه پویاتر بود اما متأسفانه زمان برنامه بسیار فشرده بود و روزی 2 یا 3 قسمت ضبط انجام میشد و براین اساس این فرصت وجود نداشت تا درحین برنامه تغییرموسیقی یا تولید محتوا داشته باشیم. نکته دیگر اینکه ما اطلاعاتی از میهمانان برنامه نداشتیم و اگر شناخت و فرصت بیشتری بود سعی میکردیم موزیکهایی براساس شخصیتهای میهمانان برنامه طراحی و تولید کنیم و در واقع در زمان بیشتر به ایدههای بیشتری فکرمیکردیم. جالب است بدانید اغلب تهیه کنندگان برنامههای تلویزیونی تمرکز و انرژیشان بر دکور برنامه است و کمتر به این موضوعات توجه دارند. البته نگاه ما بیشتر کمک به این پروژه بود و بهدنبال شهرت و پول نبودیم به این دلیل که مدیای ما و کسانی که «بمرانی» را میشناسند و آثار ما را گوش میدهند میدانند هدف ما هیچگاه اینگونه نبوده و ما طرفداران عزیز خود را خواهیم داشت. اگرچه حضور دراین برنامه موجب شد مخاطبان بیشتری کسب کنیم هرچند برخی از این دوستان انتقاد و گلایه داشتند و براین نظر بودند حضور و اجرا در هم رفیق که بهصورت یک «شوی تلویزیونی» است جایگاه و سطح فعالیت «بمرانی» را پایین آورده است که من با این دیدگاه مخالف هستم، چرا که کار ما موزیک است و باید ساز بنوازیم تا به این شکل یک گروه موسیقی ادامه حیات پیدا کند بویژه دراین دوران سخت کرونا. البته پیش از این هم درتئاتر فعالیت داشتیم و همچنین فعالیت در بخش موزیک فیلم. بهطورکلی باید بگویم گروه بمرانی علاقهمند به چالش دراین نوع فعالیتها است.
اجرا در این گونه برنامهها چه تأثیر منفی در گروههای موسیقی خواهد داشت که موجب انتقاد مخاطبان گروه بمرانی شده است؟
بعد از اتفاقات آبان 98 بمرانی از جمله گروههای موسیقی بود که تصمیم گرفتیم هیچگاه با تلویزیون همکاری نداشته باشیم و در برنامهای شرکت نکنیم اما یکی از دلایل حضور ما در «هم رفیق» رسانه نمایش خانگی بود که نگرش آن متفاوت از تلویزیون است و ممانعتی در نشان دادن ساز ندارند. البته اساساً اجرا در برنامههای تلویزیون سختیهای خودش را دارد و شاید به بدترین شکل ممکن هم باشد؛ بهعنوان مثال در برنامه «خندوانه» آقای رامبد جوان مانیتوری برای اجرای کار ما وجود نداشت و از جهتی پیشنهادشان لب خوانی بود تا اجرای زنده و این مشکلات موجب شد تا از این اجراها صرف نظر کنیم. وقتی تلویزیون ساز را نشان نمیدهد به معنای بد بودن این هنر است براین اساس اگر موسیقی بد است چرا در برنامههای تلویزیونی موزیسین دعوت میشود؟ مگر کارموزیسین غیر از نوازندگی و خوانندگی است! بههمین دلیل من تصمیم گرفتم در برنامههایی که با نشان دادن ساز مشکل دارند شرکت نکنم اما با وجود این پلتفرمها چون برنامههای شبکه نمایش خانگی شرایط کمی بهترشده وعلاوه بر دعوت از گروههای پاپ موزیک و موسیقیهای سنتی سبکهای جدیدی از موسیقی هم فرصت اجرای برنامه دارند. البته اگر این دوران نبود و کرونایی وجود نداشت و کنسرتها برقرار بود ممکن بود نوع برخورد و تصمیمگیری ما برای حضور دراین برنامهها تغییر کند.
برنامههایی چون «همرفیق» با حضور شهاب حسینی، یا «ام شو» مجید صالحی و حتی خندوانه تأکیدش بر اجرای زنده موسیقی است. از دیدگاه شما علت باب شدن چنین برنامههایی چیست؟ آیا بهدلیل جذب مخاطب بیشتر است یا روندی است که در دنیا هم رایج بوده؟
از نظرمن این انتخاب بهدلیل جذب مخاطب است به این دلیل که اغلب برنامههای تلویزیونی ما الگوبرداری از غرب است البته ایرادی برآن وارد نیست و ایده جالبی است و به نظر من هر برنامهای که موجب شود ساز و موسیقی بیشتر به مردم شناسانده شود و موزیسینهای غیر پاپ هم معرفی شود میتواند مفید و تأثیرگذار باشد و از آن استقبال میکنم و تأکید میکنم بودن این برنامهها بهتر از حذف آن است. حتی فرصت خوبی است برای کسانی که به هر دلیل نمیتوانند در کنسرتهای ما حضورداشته باشند. البته تعداد اینگونه برنامهها که به نوعی موسیقی محور هم میتواند باشد محدود و معدود است و همین تعداد اندک هم میتواند به مرور زمان به ایدههای نو برسد و پختهتر شود و اگر این روند ادامه داشته باشد قطعاً شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود و این الگوبرداریها تنها یک کسب تجربه است. حتی این برنامهها میتواند در بهتر شدن فعالیت گروههای موسیقی هم تأثیر بسزایی داشته باشد؛ بهطور مثال عدهای در صفحات مجازی پیام میگذاشتند و انتقاد داشتند چرا صدای خواننده گروه بمرانی اینگونه است یا چرا نوع فعالیتشان الگوبرداری از بیتلز است و... این اتفاقات همیشه بوده و هست و به نظر من نباید با این باور و دیدگاه که تو آدم ایدهآلی برای آن مخاطب نیستی کار را کنار گذاشت و متوقف کرد.
از دیدگاه شما آیا تولید چنین برنامههایی میتواند فرصت خوبی برای گروههای جوان یا تازه کار موسیقی باشد؟
همانطور که ابتدای صحبتهایم اشاره کردم اگر تهیه کننده یا کارگردان برنامه بخواهد مدت زمان کوتاهی را در نظر بگیرد تا یک برنامه تولید شود و هدف فقط انجام یک کار باشد قطعاً نمیتواند اتفاق خوبی برای هر گروه موسیقی باشد اما اگر برنامهریزیهای منسجم و اصولی صورت بگیرد و تفکری در شکلگیری آن باشد این فرصت اتفاق خوبی است. باید بگویم «همرفیق» به آن شکل که در تصور مردم است آوردهای برای گروه «بمرانی» نداشته و میتوانست اتفاقات بهتری بیفتد البته از این همکاری پشیمان هم نیستیم و تجربه دیگری بود.
با این حساب اگر فصل دوم «همرفیق» تولید شود همکاری خواهید داشت؟
بستگی دارد! به این دلیل میگویم که در کنار یک زمانبندی درست و منظم باید صداقت و اخلاق کاری هم رعایت شود. روز نخست که پیشنهاد این همکاری مطرح شد، میهمانان برنامه را هم معرفی کردند اما آرام آرام میهمانان برنامه تغییر کرد و شاید شخص بنده علاقهای نداشته باشم در برنامهای ساز بنوازم یا بخوانم که فلان شخص میهمان برنامه است و متأسفانه وقتی گروه «بمرانی» وارد این همکاری شد در یک عمل انجام شده قرار گرفت و نتوانستیم کنارهگیری کنیم براین اساس اگر بخواهد همکاری مجددی صورت بگیرد نیاز است این مسائل رعایت شود. البته تک تک میهمانان برنامه قابل احترام و بزرگوار هستند و حضور و دیدارشان دراین برنامه افتخار ما است.
میهمانان برنامه دخالت و نظری در اجرای موسیقی شما داشتند؟ آیا آشنا به فعالیت گروه «بمرانی» و قطعات شما بودند؟
هشتاد درصد میهمانان، «بمرانی» را میشناختند. بهطور مثال دوستی قدیمی با آقای هوتن شکیبا که یکی از میهمانان برنامه بود موجب شد در یک بخش برنامه همخوانی داشته باشیم و این کار در فضای مجازی بسیار سر و صدا کرد. یا خانم شبنم مقدمی دیگر میهمان «همرفیق» با برخی از آثار گروه ما آشنا بود و از علاقهمندی خود به ترانه «دوری» گفت و حتی پیشنهاد کردند بهصورت همخوان اجرایی داشته باشیم که البته حواشی بهوجود آمد و این کار از روی سایت «همرفیق» برداشته شد و این موضوع انتقادات بسیاری داشت. نکته دیگر اینکه برخی از قطعات یا تصاویر بهصورت ضبط و ادیت شده در برنامه استفاده میشد که مورد تأیید و علاقه ما نبود. بهطور مثال گاهی اوقات میهمان برنامه از موضوعی صحبت میکرد که کاملاً مخالف آن بودیم و متوجه میشدیم تصویر لبخند ما در پاسخ صحبتهای این میهمان است و این موضوع کمی آزاردهنده بود که شاید در اغلب برنامههای تلویزیونی مرسوم باشد. اما بهطور کلی پیشنهاد اجرا در کنار هنرمندان تجربه جالب و خوبی بود و براین نظرم جایگاه انجام چنین کارهایی در چنین برنامههایی است که بهصورت یک شوی تلویزیونی تعریف میشود که بهصورت fan بوده نه یک سالن کنسرت.
تمامی ترانهها و قطعات به پیشنهاد خود گروه بود؟
بله. تیتراژ نخست تلفیق قطعه «ای حبیب من ای عزیز من...» است که بندهایی به این شعر اضافه کردهایم و چون یک کار آشنا و فولک برای مردم است این انتخاب صورت گرفت. «یار آمد یار آمد...» که با اعلام حضور میهمان برنامه اجرا میشود، قطعهای از آقای مهرپویا با تنظیم جدید. قطعه دیگر «ای دوست ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم...» قبلتر موسیقی آن ساخته شده بود و قطعه دیگر«دلتنگم» شعر و موسیقی آن در همان مدت زمان دو هفته سروده و ساخته شده است. یک تعداد کار هم برای تغییر آیتمها در نظر گرفته شده بود که از پیش این قطعات آماده شده بود.
یعنی اگر کرونا نبود و کنسرتها برقرار بود این همکاری را قبول نمیکردید؟
بهطور قطع نمیتوانم بگویم قبول نمیکردیم اما قطعاً در تصمیمگیری ما بسیار اثرگذار بود بویژه اینکه مسائلی که اشاره کردم از جمله صداقت بسیار مورد تأیید ماست و به هرحال هر گروه دارای یک سلیقه است و باردیگر تأکید میکنم تنها چیزی که از آقای شهاب حسینی دریافت کردیم احترام بسیارو ارزش گذاشتن به جایگاه یک گروه موسیقی است که 13 سال سابقه فعالیت دارد و این موضوع برای ما بسیار اهمیت داشت.
آقای شهاب حسینی بهعنوان مجری این برنامه چقدر با موسیقی شما آشنایی دارد؟ آیا پیشنهادی در اجرای کارهای شما داشتند؟
آقای حسینی پیش از ضبط برنامه به استودیو ما آمدند و قطعاتی را که ساخته بودیم، اجرا کردیم و مورد توجهشان قرار گرفت و آرام آرام مشتاق شدند از آهنگهای خودمان هم در برنامه اجرا کنیم تا میهمانان بشنوند. البته آقای حسینی گوش خوبی برای موسیقی دارند و آشنا به موسیقی هستند.
اجرای زنده موسیقی در چنین برنامههایی با اجرا در کنسرت به لحاظ سازبندی و آمادگی کامل چه تفاوتی دارد؟
قطعاً تفاوت بسیاری خواهد داشت.اجرا دراین گونه برنامه تلویزیونی وقتهای تلف شده بسیاری داشت که میتوانست بهدلیل قطعی برق یا دیر آمدن میهمان برنامه یا مسائل دیگر باشد و در آن بخش از زمان برای آنکه حوصله حاضران در سالن به سر نیاید اجرای کنسرتی از قطعات گروه داشتیم تا آنجا که آرام آرام مخاطبان بیشتری پیدا کرد و از این وقتهای تلف شده بسیار استقبال کردند و این ارتباط برای ما هم بسیار لذت بخش بود.اما بهطور کلی باید بگویم اجرا در کنسرت متفاوت از این برنامهها است. اجرای کنسرت انتخاب مخاطب موسیقی است و برای آن ارزش قائل است و هزینه میکند و بلیت تهیه میشود و باید به این حسن انتخاب احترام گذاشت و در مقابل آن گروه موسیقی هم آزاد است ایدههای خود را اجرا کند اما قطعاً در یک برنامه تلویزیونی این آزادی وجود ندارد و تریبونی برای موزیسین نیست و تنها موظفیم کاری که به ما محول شده و یک برنامه تعریف شده را اجرا کنیم.
می توان اینگونه استنباط کرد مخاطبان یک کنسرت آشناتر به موسیقی و اجرای آثار هنرمند مورد علاقه خود است اما شرکت کنندگان یک برنامه تلویزیونی افرادی هستند در گروه سنی مختلف و حتی شناخت خوبی هم از موسیقی یا آثار شما ندارد. این ارتباط حسی در برنامه «هم رفیق» چگونه شکل گرفت؟
به دلیل کرونا و رعایت دستورالعملهای بهداشتی اغلب شرکت کنندگان حاضر در سالن ثابت بودند و این آشنایی در طول برنامههای مختلف شکل گرفته بود البته برخی از این مردم عزیز شناخت خوبی از موسیقی ما داشتند و حتی درخواست قطعه مورد علاقه خود را داشتند و رابطه احساسی خوبی بین ما و تماشاچیان بود حتی افرادی که سن و سال بیشتری داشتند و این اتفاق جالبی بود. درواقع برای من لذت بخشترین قسمت «هم رفیق» ارتباط گروه «بمرانی» با تماشاچیان حاضر در برنامه بود.
با توجه به اینکه رسانه ملی ما ساز را نشان نمیدهد تولید چنین برنامههایی چقدر در مخاطب تأثیرگذار است؟
قطعاً تأثیرگذارخواهد بود. بارها این مثال را گفتهام که موسیقی کارتون پلنگ صورتی که یک اثر ماندگار و جهانی است وآشنای همه مردم به این دلیل که این آهنگ بواسطه شنیده شدن از یک رسانه که شاید ناخواسته هم باشد در ذهن مردم جای گرفته بنابراین تولید چنین برنامههایی هم میتواند تأثیرگذار باشد.
کمی هم از تجربه اجرا در برنامه «خندوانه» بگویید؟
در فصل یک خنداونه صحبتهایی با آقای رامبد جوان داشتیم و پیشنهادهایی برای اجرای موسیقی داشتند اما چون درگیر ضبط آلبوم بودیم فرصت چندانی نداشتیم. براین اساس قرار شد با توجه به محدودیت اجرای قطعات در تلویزیون هر از چندگاهی اجرایی در این برنامه داشته باشیم اما چون نمایش ساز در تلویزیون ممنوع بود تصمیم گرفتیم با استفاده از یک سری از اپلیکیشنها که در موبایل نصب میشود سازهای خود را از طریق همین اپلیکیشنها اجرا کنیم و با کمک موبایل یک اجرای گروهی برگزار شد که با توجه به محدودیت تلویزیون بسیار مورد توجه قرار گرفت اما متأسفانه بعد از اجرای ما اعلام شد سازنواختن با دستگاه موبایل در تلویزیون ممنوع است و این موضوع موجب شد دیگر اجرای گروهی برگزار نشود و بهخاطر رفاقت و دوستی با آقای جوان خود من بهعنوان خواننده گاهی دراین برنامه اجرا داشتم.
گروه موسیقی «بمرانی» دراین مدت زمان که کرونا موجب توقف یا تعطیلی برنامههای هنری بود به چه کارهایی مشغول بوده؟
اوایل کرونا آلبوم جدید ما با عنوان «احتمالاً قهرمانی در کار نیست» منتشر شد که به همراه چند ویدئو کلیپ بود و جالب است بدانید با توجه به این اتفاقات این آلبوم به نسبت آلبوم قبلی ما «گذشته و رفتن پیوسته» بسیار مورد توجه قرار گرفت و دربخش پیش فروش این اثر حتی از آلبوم قبلی ما سبقت گرفت و بواسطه ویدئو کلیپها بسیار خوب شنیده شد.اما متأسفانه بهدلیل کرونا هیچ فعالیتی نداشتیم و در حال حاضر آرام آرام مشغول جمعآوری آلبوم جدیدمان هستیم هرچند که نمیدانیم چه سرنوشتی خواهد داشت به این دلیل که دولت جدیدی بر سرکار خواهد آمد و شاید مخالف فعالیت این نوع از موسیقی باشد اما با این تفاسیر همچنان تلاش و تمرکز خود را روی کار جدید گذاشتهایم و اثری متفاوت خواهد بود و شاید صدای حال اکنون ما باشد. نکته دیگر اینکه ما در دوران کرونا یکی از کنسرتهای خود را بهصورت آنلاین منتشر کردیم و همچنین در پروژهای که خانم مرضیه برومند مطرح کردند که موضوع آن صبر و مقاومت دراین شرایط است دراین پروژه شرکت کردیم.در ایام نوروز هم آهنگی منتشر کردیم با نام «اگر میتونی» که مورد استقبال قرار گرفت.
گروه «بمرانی»در ژانرهای مختلفی چون راک، بلوز، کانتری، بالکان و جیپسی فعالیت میکند و این سبک از موسیقی در قالب موسیقی تلفیقی تعریف شده، نوع سبک موسیقی شما چه نوع مخاطبانی را در برمی گیرد؟
انتخاب عنوان تلفیقی یا فیوژن جدا کردن دیگر موسیقیها چون راک، بلوز، کانتری و... از موسیقی پاپ است اما من براین نظرم گذر زمان موجب شده مردم به این نوع موسیقیها بیشتر علاقه پیدا کنند و روز به روز شاهد این علاقهمندی و گرایش هستیم و شاید علت آن تکرارآثار باشد یا شنیدن آثار جدید باشد بویژه نسل جوان جامعه .
چه اتفاقی موجب تغییر ذائقه شنیداری جامعه یا نسل امروز موسیقی شده؟
در واقع فضای مجازی و اینترنت کمک بسیاری به شنیده شدن داشته است. البته این رسانه نقاط منفی هم داشته و به نظر من مدیای اینترنت در رشد سلیقه مردم بسیار تأثیرگذار بوده و خوراک بیشتری در اختیار مخاطب میگذارد.
البته گروه «بمرانی» هم از همین شنیده شدنها الگوبرداری کرده و شکل گرفته بویژه آثار غربی!
اساساً با شنیدن یک موسیقی ایدهای خلق میشد. البته زمانی که این گروه تشکیل شد که حدوداً 14 سال گذشته است فعالیت ما در کافههای شهر بود آن هم برههای از زمان که اجرای موسیقی در کافه جرم بزرگی بود اما امروز این سختگیریها بسیار کمتر شده.نکته دیگر اینکه آن زمان اینترنت به این گستردگی در اختیار مردم نبود اما امروز دسترسیها آسانتر شده و فکرمی کنم همین اتفاق در سلیقه خوب یا بد مردم تأثیرگذار است.
آیا بعد از بیش از یک دهه فعالیت گروه بمرانی در انتخاب و خلق اثر به یک هدف و ثبات رسیده است؟
خیر و هنوز که هنوز است میشنویم و ایده می گیرم.من بر این باورم اگر شنیدن کارهای مختلف را متوقف کنید نمیتوانید به یک ایده خوب برسید.باید دائماً جستوجو و تحقیق کرد تا اطلاعات بیشتری کسب شود و این موضوع تنها به موسیقی خلاصه نمیشود حتی در عرصه کتاب، فیلم و... هم باید اینگونه بود.
سبک موسیقی شما منتقدی هم داشته؟
بله، خیلی زیاد و این طبیعی است. البته توجه به تشویق و انتقاد مخاطب در روند کاریمان تأثیری ندارد و هر کاری را که برایمان لذت بخش است، انجام میدهیم.بارها گفتهام افرادی موجب نابودی یک موزیسین میشوند که او را دوست دارند چرا که براساس این علاقه شخص را مجاب میکنند هر کاری را که مورد علاقهشان است، انجام بدهند و اشتباهی صورت نمیگیرد و این یعنی به پایان خط رسیدن یک موزیسین. من همیشه سعی کردهام کاری که از پس آن بر میآیم انجام بدهم نه آنچه بر من تحمیل شود.
موسیقی راک، پاپ و دیگر سبکهای از این دست چقدر نیاز جامعه است که تولید شود؟ آیا ارتباطی با هنرمندان پاپ دارید؟
بهطور کلی هر نوع موسیقی نیاز جامعه است و هر موسیقی جایگاه خود را دارد اما در خصوص ارتباط با هنرمندان باید بگویم هیچ رابطهای نیست و اساساً باید بگویم موزیسینها با هم خوب نیستند. خود من پیش از کرونا بواسطه آشنایی با دوستانی که در تئاتر فعالیت میکنند در طول هفته به چهار تئاتر دعوت میشدم اما طی سال حتی یک کنسرت هم دعوت نشده ام.
آنچه در تعریف موسیقی راک آمده یک موسیقی اعتراضی است آیا بواسطه این تعریف آثاری در خصوص مشکلات اجتماعی، سیاسی و... تولیدکرده اید؟ آیا این نوع موسیقیها تاریخ مصرف دارد.
من موسیقی راک را یک موسیقی دغدغهمند مینامم و دراین رابطه کارهایی چون« میری تو خودت»، «حالت درونی»، «از پیشم نرو» و «خارجی» قطعاتی بودند که از یک دغدغه نشأت گرفتهاند. البته آثار عاشقانه هم به نوعی یک دغدغه است و در ژانر موسیقی راک به نسبت موسیقی پاپ به گونه دیگر تعریف میشود.نکته دیگر اینکه هر موسیقی میتواند تاریخ مصرف داشته باشد اما موسیقی هیچ گاه فراموش نمیشود بهطور مثال آثار برخی از بزرگان موسیقی دنیا حتی بعد از 20 سال از تولید آن توانسته مخاطبان خود را جذب کند. شما بگویید دراین 10 سال اخیر چه آلبوم موسیقی سنتی منتشرشده که توانسته بازار را به خود جذب کند و ماندگار شود!یک اثر هنری باید از روی عشق و علاقه و بدون هیچ انگیزه تولید شود تا بتواند جایگاه خود را پیدا کند.
درخصوص آلبوم سیزده چهل بگویید و ایده ساخت یک موسیقی از آثار گذشتگان.
این آلبوم دغدغه ذهنی ما بود.موزیکهایی که در دهه چهل ساخته شده بود و بهدلیل آنکه آن دوران هنرمندان پاپ بی شماری فعالیت داشتند این آثار کمتر شنیده و دیده شد در حالی که در زمان خود آثار پیشرویی بودند و ما تصمیم گرفتیم این کارها را با تنظیم جدیدی بازخوانی کنیم. من هیچ گاه به موسیقی که نیاز جامعه است فکر نمیکنم یا اینکه حرف مردم چه بوده و چه هست، البته من در کنار همین مردم زندگی می کنم. قطعاً دغدغه آنها دغدغه من هم است اما ترجیح میدهم کار خودم را انجام بدهم و هدفم را دنبال کنم.
از تجربه خود در عرصه سینما و تئاتر بگویید، اعتمادی که این هنرمندان شناخته شده به یک گروه موسیقی تازه کار داشتند وگروه بمرانی هم توانست سربلند شود.
آغاز این کار از یک اجرای پرفورمنس در تئاتر بهوجود آمد که توانستیم با قدرت روی صحنه ظاهر شویم. البته گروه ما از ابتدا علاقهمند به فعالیتهای تئاتری بود و آرام آرام توانستیم در این عرصه حضور پیدا کنیم. بعد از آن پیشنهادهایی در عرصه سینما داشتیم. ما در یک برهه از زمان مجوز فعالیت نداشتیم و بهصورت زیرزمینی فعالیت می کردیم. براین اساس تنها راهی که میتوانستیم برای مردم موزیک بنوازیم در تئاتر بود و درواقع دروازه فعالیت و موفقیت ما از تئاتر آغاز شد. البته قبلتر در کافهها فعالیت میکردیم و آرام آرام توانستیم روبه جلو حرکت کنیم.
بهعنوان سؤال آخر، ارزیابی شما از شرایط امروز فعالیت موسیقی نسل جوان چیست؟
به نظر من موسیقی هیچ گاه متوقف نمیشود وبه مرور زمان جایگاه خود را پیدا خواهد کرد و تنها کار ما این است که به فعالیت خود ادامه دهیم.
نگاهی به اجرا و حضور گروههای موسیقی در شبکههای نمایش خانگی
ما میخواهیم دیده شویم
نسیم قاضیزاده
منتقد
وقتی شما رسانهای دارید به وسعت مخاطبین هشتاد میلیونی و در آن محرومیتی بیدلیل همچون عدم نمایش ساز وجود دارد و در هیچکجای دیگری چنین محدودیتی وجود ندارد-بخوانید سالنهای کنسرت، معابر شهری، کافهها و رستورانها، جشنها و مراسم رسمی و...- بالاخره این آب راهش را پیدا میکند و خودش را از این محدودیت درمیآورد. این قصه گروههای موسیقی در ایران است؛ گروهها و افرادی که عمرشان را پای سازها و حرفهشان گذاشتهاند و دلشان نمیخواهد تنها نصیبشان ایستادن پشت گلدانها، پشت خواننده، پشت دیوارها و پارتیشنها باشد، آنها حق خودشان میدانند که علاوه بر شنیده شدن، دیده شوند. موسیقیدانان نجیب ایرانی خوشبختانه طی سالهای اخیر - واقعاً اخیر- راهشان را در شبکههای نمایش خانگی پیدا کردهاند. با عزت و احترام دعوت میشوند، بهشان دستمزد قابل قبولی داده میشود و میتوانند فرصت دیدار با مخاطبان میلیونیشان را داشته باشند.
مخاطبشناسی سلیقه موسیقی پلتفرمها را شاید باید مهمترین بحث در زمینه ترویج موسیقیهای پخش شده از آنها دانست. مسئولان پلتفرمهای نمایش خانگی هم به خوبی مخاطبشناسی کردهاند و دیدهاند که حضور گروههای موسیقی و اجراهای زنده آنها میتواند چندین برابر به جذب مخاطب آنها کمک کند. در این راه از مشاوران خوب بهره گرفتهاند و سلیقه عموم افرادی را که به شبکههای نمایش خانگی سر میزنند در نظر گرفتهاند. جالب اینجاست که سلیقه این مخاطبان سلیقه مخاطبان صداوسیما نیست. مخاطبانی که ترجیح میدهند انتخابگر این شبکهها باشند، به نظر میرسد علاقهمندی بیشتری به گروههای موسیقی تلفیقی و معاصر دارند تا اینکه جریان غالب پاپ یا سنتی را دنبال کنند. یکی از این دلایل را شاید در خوانندهمحوری گروههای پاپ و سنتی باید دانست که پیوسته تریبون صداوسیما را میتوانند باوجود عدم نمایش ساز از این رسانه بزرگ داشته باشند و شاید دیگر جذابیت و منحصر به فردیشان را برای مخاطب نداشته باشند. ضمن اینکه یادمان نرود مخاطب پلتفرمهای نمایش خانگی برای تماشای برنامههای مورد علاقهاش هزینه پرداخت میکند، زمان میگذارد و انتخاب میکند. در میان انتخابکنندگان بیشتر مخاطبانی وجود دارند که پیش از این، با جریان روز موسیقی و کنسرتها آشنا بوده و آن را دنبال میکردهاند. بهعنوان مثال گروه موسیقی بمرانی با وجود اینکه در برنامهای چون خندوانه یا رادیو هفت که هر دو از پرطرفدارترین برنامههای رسانه ملی هستند، اجرا داشتند اما هرگز نتوانسته بودند با سازهایشان که بخش عمدهای از هویت این گروه است، یا با آزادیهای حرکتی که در اجرایشان وجود دارد در این رسانه ظاهر شوند. مخاطب صداوسیما هم بعید است که چندان علاقهای به شنیدن مداوم آواهای احتمالاً عجیب و غریب آنها داشته باشد. برعکس، پلتفرمی همچون نماوا در برنامه هم رفیق، بمرانی را بهعنوان گروه ثابت برنامهاش انتخاب میکند و اعتباری که شایسته گروهی خلاق با سبک کمتر شنیده شده آنهاست را به آنها بازمیگرداند. همینطور بود درباره برنامه ام شو که گروهی همچون عجم بند را برای اجرای تیتراژ برگزیده بود و از گروههای برتر موسیقی تلفیقی همچون ولشدگان، پالت و امثالهم دعوت کرد. این روزها هم برنامه پیشگو در حال نمایش است و همین روند را ادامه داده، گروههایی چون سیریا، حیدو هدایتی، امیراشکان غلامی، چارتار، داماهی، دال، دارکوب یا بالزن از میهمانان این برنامه بوده و هستند که جریان تلفیقی موسیقی ایران در دست آنهاست.
خبرنگار
مدت زمانی است عرصه و اجرای موسیقی مسیر دیگری را هم در پیش گرفته و به شبکههای تلویزیونی چون رسانههای شبکه نمایش خانگی راه پیدا کرده و خوشبختانه این اجراهای زنده توانسته مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند. بهطور مثال برنامه «هم رفیق» که این روزها سروصدای بسیاری کرده و فصل نخست آن چندی پیش به پایان رسید. یکی از بخشهای جذاب این برنامه جدا از حضور میهمان و صحبتهای آنان، اجرای گروه بمرانی بود که توانستند عملکرد خوبی برای مخاطبان داشته باشند. این گروه موسیقی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۷ و در فضای مجازی و کافهها و سپس آهنگسازی و اجرای زنده در تئاتر شروع کرد و در مدت زمان کوتاهی توانست بسیار خوب ظاهر شود اتوبوس قرمز، مخرج مشترک، گذشتن و رفتن پیوسته، سیزدهچهل و احتمالاً قهرمانی در کار نیست از آلبومهای رسمی این گروه است و در کنار آن با کارگردانان سینمایی چون فریدون جیرانی و کمال تبریزی همکاری داشته و در عرصه تئاتر هم با حسن جودکی، سجاد افشاریان، سیامک صفری، فرهاد آئیش و... کار کرده اند. به انگیزه اجرا در برنامه «هم رفیق» گفتوگویی با خواننده این گروه بهزاد عمرانی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
گفتوگو را با اجرای شما در «هم رفیق» آغاز میکنیم؛ از تجربه خود در این برنامه بگویید. آیا این حضور و اجرا ایده شما بود یا تهیه کننده برنامه؟
شروع کار در«همرفیق» برای ما بسیارسخت بود، بهدلیل اینکه فرصت اندکی برای تمرین و اجرا داشتیم، چرا که دو هفته به آغاز برنامه تماس گرفتند و گفتند پیشنهاد تهیه کننده این است که گروه بمرانی در بخش اجرای زنده این برنامه حضور داشته باشند و قطعاتی را در آیتمهای مختلف برنامه اجرا داشته باشند و ما مجبور شدیم این موزیکها را در مدت زمان اندکی تولید کنیم و حدود 7قطعه برای آیتمهای مختلف برنامه از جمله ورود میهمانان و پایان برنامه ساخته شد. البته گویا برخی دوستان پیشنهاد کرده بودند دراین مدت زمان کوتاه گروه بمرانی بهترین گزینه و انتخاب است و میتوانند این کمک را داشته باشند. نکته دیگر اینکه برخی از میهمانان برنامه با کارهای ما آشنا بودند و قطعات مورد علاقه خود را درخواست میکردند یا گاه آقای شهاب حسینی پیشنهادهایی داشتند که اجرا میشد. البته من براین نظرم اگر فرصت و زمان بیشتری وجود داشت قطعاً بخش موسیقی برنامه پویاتر بود اما متأسفانه زمان برنامه بسیار فشرده بود و روزی 2 یا 3 قسمت ضبط انجام میشد و براین اساس این فرصت وجود نداشت تا درحین برنامه تغییرموسیقی یا تولید محتوا داشته باشیم. نکته دیگر اینکه ما اطلاعاتی از میهمانان برنامه نداشتیم و اگر شناخت و فرصت بیشتری بود سعی میکردیم موزیکهایی براساس شخصیتهای میهمانان برنامه طراحی و تولید کنیم و در واقع در زمان بیشتر به ایدههای بیشتری فکرمیکردیم. جالب است بدانید اغلب تهیه کنندگان برنامههای تلویزیونی تمرکز و انرژیشان بر دکور برنامه است و کمتر به این موضوعات توجه دارند. البته نگاه ما بیشتر کمک به این پروژه بود و بهدنبال شهرت و پول نبودیم به این دلیل که مدیای ما و کسانی که «بمرانی» را میشناسند و آثار ما را گوش میدهند میدانند هدف ما هیچگاه اینگونه نبوده و ما طرفداران عزیز خود را خواهیم داشت. اگرچه حضور دراین برنامه موجب شد مخاطبان بیشتری کسب کنیم هرچند برخی از این دوستان انتقاد و گلایه داشتند و براین نظر بودند حضور و اجرا در هم رفیق که بهصورت یک «شوی تلویزیونی» است جایگاه و سطح فعالیت «بمرانی» را پایین آورده است که من با این دیدگاه مخالف هستم، چرا که کار ما موزیک است و باید ساز بنوازیم تا به این شکل یک گروه موسیقی ادامه حیات پیدا کند بویژه دراین دوران سخت کرونا. البته پیش از این هم درتئاتر فعالیت داشتیم و همچنین فعالیت در بخش موزیک فیلم. بهطورکلی باید بگویم گروه بمرانی علاقهمند به چالش دراین نوع فعالیتها است.
اجرا در این گونه برنامهها چه تأثیر منفی در گروههای موسیقی خواهد داشت که موجب انتقاد مخاطبان گروه بمرانی شده است؟
بعد از اتفاقات آبان 98 بمرانی از جمله گروههای موسیقی بود که تصمیم گرفتیم هیچگاه با تلویزیون همکاری نداشته باشیم و در برنامهای شرکت نکنیم اما یکی از دلایل حضور ما در «هم رفیق» رسانه نمایش خانگی بود که نگرش آن متفاوت از تلویزیون است و ممانعتی در نشان دادن ساز ندارند. البته اساساً اجرا در برنامههای تلویزیون سختیهای خودش را دارد و شاید به بدترین شکل ممکن هم باشد؛ بهعنوان مثال در برنامه «خندوانه» آقای رامبد جوان مانیتوری برای اجرای کار ما وجود نداشت و از جهتی پیشنهادشان لب خوانی بود تا اجرای زنده و این مشکلات موجب شد تا از این اجراها صرف نظر کنیم. وقتی تلویزیون ساز را نشان نمیدهد به معنای بد بودن این هنر است براین اساس اگر موسیقی بد است چرا در برنامههای تلویزیونی موزیسین دعوت میشود؟ مگر کارموزیسین غیر از نوازندگی و خوانندگی است! بههمین دلیل من تصمیم گرفتم در برنامههایی که با نشان دادن ساز مشکل دارند شرکت نکنم اما با وجود این پلتفرمها چون برنامههای شبکه نمایش خانگی شرایط کمی بهترشده وعلاوه بر دعوت از گروههای پاپ موزیک و موسیقیهای سنتی سبکهای جدیدی از موسیقی هم فرصت اجرای برنامه دارند. البته اگر این دوران نبود و کرونایی وجود نداشت و کنسرتها برقرار بود ممکن بود نوع برخورد و تصمیمگیری ما برای حضور دراین برنامهها تغییر کند.
برنامههایی چون «همرفیق» با حضور شهاب حسینی، یا «ام شو» مجید صالحی و حتی خندوانه تأکیدش بر اجرای زنده موسیقی است. از دیدگاه شما علت باب شدن چنین برنامههایی چیست؟ آیا بهدلیل جذب مخاطب بیشتر است یا روندی است که در دنیا هم رایج بوده؟
از نظرمن این انتخاب بهدلیل جذب مخاطب است به این دلیل که اغلب برنامههای تلویزیونی ما الگوبرداری از غرب است البته ایرادی برآن وارد نیست و ایده جالبی است و به نظر من هر برنامهای که موجب شود ساز و موسیقی بیشتر به مردم شناسانده شود و موزیسینهای غیر پاپ هم معرفی شود میتواند مفید و تأثیرگذار باشد و از آن استقبال میکنم و تأکید میکنم بودن این برنامهها بهتر از حذف آن است. حتی فرصت خوبی است برای کسانی که به هر دلیل نمیتوانند در کنسرتهای ما حضورداشته باشند. البته تعداد اینگونه برنامهها که به نوعی موسیقی محور هم میتواند باشد محدود و معدود است و همین تعداد اندک هم میتواند به مرور زمان به ایدههای نو برسد و پختهتر شود و اگر این روند ادامه داشته باشد قطعاً شاهد اتفاقات بهتری خواهیم بود و این الگوبرداریها تنها یک کسب تجربه است. حتی این برنامهها میتواند در بهتر شدن فعالیت گروههای موسیقی هم تأثیر بسزایی داشته باشد؛ بهطور مثال عدهای در صفحات مجازی پیام میگذاشتند و انتقاد داشتند چرا صدای خواننده گروه بمرانی اینگونه است یا چرا نوع فعالیتشان الگوبرداری از بیتلز است و... این اتفاقات همیشه بوده و هست و به نظر من نباید با این باور و دیدگاه که تو آدم ایدهآلی برای آن مخاطب نیستی کار را کنار گذاشت و متوقف کرد.
از دیدگاه شما آیا تولید چنین برنامههایی میتواند فرصت خوبی برای گروههای جوان یا تازه کار موسیقی باشد؟
همانطور که ابتدای صحبتهایم اشاره کردم اگر تهیه کننده یا کارگردان برنامه بخواهد مدت زمان کوتاهی را در نظر بگیرد تا یک برنامه تولید شود و هدف فقط انجام یک کار باشد قطعاً نمیتواند اتفاق خوبی برای هر گروه موسیقی باشد اما اگر برنامهریزیهای منسجم و اصولی صورت بگیرد و تفکری در شکلگیری آن باشد این فرصت اتفاق خوبی است. باید بگویم «همرفیق» به آن شکل که در تصور مردم است آوردهای برای گروه «بمرانی» نداشته و میتوانست اتفاقات بهتری بیفتد البته از این همکاری پشیمان هم نیستیم و تجربه دیگری بود.
با این حساب اگر فصل دوم «همرفیق» تولید شود همکاری خواهید داشت؟
بستگی دارد! به این دلیل میگویم که در کنار یک زمانبندی درست و منظم باید صداقت و اخلاق کاری هم رعایت شود. روز نخست که پیشنهاد این همکاری مطرح شد، میهمانان برنامه را هم معرفی کردند اما آرام آرام میهمانان برنامه تغییر کرد و شاید شخص بنده علاقهای نداشته باشم در برنامهای ساز بنوازم یا بخوانم که فلان شخص میهمان برنامه است و متأسفانه وقتی گروه «بمرانی» وارد این همکاری شد در یک عمل انجام شده قرار گرفت و نتوانستیم کنارهگیری کنیم براین اساس اگر بخواهد همکاری مجددی صورت بگیرد نیاز است این مسائل رعایت شود. البته تک تک میهمانان برنامه قابل احترام و بزرگوار هستند و حضور و دیدارشان دراین برنامه افتخار ما است.
میهمانان برنامه دخالت و نظری در اجرای موسیقی شما داشتند؟ آیا آشنا به فعالیت گروه «بمرانی» و قطعات شما بودند؟
هشتاد درصد میهمانان، «بمرانی» را میشناختند. بهطور مثال دوستی قدیمی با آقای هوتن شکیبا که یکی از میهمانان برنامه بود موجب شد در یک بخش برنامه همخوانی داشته باشیم و این کار در فضای مجازی بسیار سر و صدا کرد. یا خانم شبنم مقدمی دیگر میهمان «همرفیق» با برخی از آثار گروه ما آشنا بود و از علاقهمندی خود به ترانه «دوری» گفت و حتی پیشنهاد کردند بهصورت همخوان اجرایی داشته باشیم که البته حواشی بهوجود آمد و این کار از روی سایت «همرفیق» برداشته شد و این موضوع انتقادات بسیاری داشت. نکته دیگر اینکه برخی از قطعات یا تصاویر بهصورت ضبط و ادیت شده در برنامه استفاده میشد که مورد تأیید و علاقه ما نبود. بهطور مثال گاهی اوقات میهمان برنامه از موضوعی صحبت میکرد که کاملاً مخالف آن بودیم و متوجه میشدیم تصویر لبخند ما در پاسخ صحبتهای این میهمان است و این موضوع کمی آزاردهنده بود که شاید در اغلب برنامههای تلویزیونی مرسوم باشد. اما بهطور کلی پیشنهاد اجرا در کنار هنرمندان تجربه جالب و خوبی بود و براین نظرم جایگاه انجام چنین کارهایی در چنین برنامههایی است که بهصورت یک شوی تلویزیونی تعریف میشود که بهصورت fan بوده نه یک سالن کنسرت.
تمامی ترانهها و قطعات به پیشنهاد خود گروه بود؟
بله. تیتراژ نخست تلفیق قطعه «ای حبیب من ای عزیز من...» است که بندهایی به این شعر اضافه کردهایم و چون یک کار آشنا و فولک برای مردم است این انتخاب صورت گرفت. «یار آمد یار آمد...» که با اعلام حضور میهمان برنامه اجرا میشود، قطعهای از آقای مهرپویا با تنظیم جدید. قطعه دیگر «ای دوست ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم...» قبلتر موسیقی آن ساخته شده بود و قطعه دیگر«دلتنگم» شعر و موسیقی آن در همان مدت زمان دو هفته سروده و ساخته شده است. یک تعداد کار هم برای تغییر آیتمها در نظر گرفته شده بود که از پیش این قطعات آماده شده بود.
یعنی اگر کرونا نبود و کنسرتها برقرار بود این همکاری را قبول نمیکردید؟
بهطور قطع نمیتوانم بگویم قبول نمیکردیم اما قطعاً در تصمیمگیری ما بسیار اثرگذار بود بویژه اینکه مسائلی که اشاره کردم از جمله صداقت بسیار مورد تأیید ماست و به هرحال هر گروه دارای یک سلیقه است و باردیگر تأکید میکنم تنها چیزی که از آقای شهاب حسینی دریافت کردیم احترام بسیارو ارزش گذاشتن به جایگاه یک گروه موسیقی است که 13 سال سابقه فعالیت دارد و این موضوع برای ما بسیار اهمیت داشت.
آقای شهاب حسینی بهعنوان مجری این برنامه چقدر با موسیقی شما آشنایی دارد؟ آیا پیشنهادی در اجرای کارهای شما داشتند؟
آقای حسینی پیش از ضبط برنامه به استودیو ما آمدند و قطعاتی را که ساخته بودیم، اجرا کردیم و مورد توجهشان قرار گرفت و آرام آرام مشتاق شدند از آهنگهای خودمان هم در برنامه اجرا کنیم تا میهمانان بشنوند. البته آقای حسینی گوش خوبی برای موسیقی دارند و آشنا به موسیقی هستند.
اجرای زنده موسیقی در چنین برنامههایی با اجرا در کنسرت به لحاظ سازبندی و آمادگی کامل چه تفاوتی دارد؟
قطعاً تفاوت بسیاری خواهد داشت.اجرا دراین گونه برنامه تلویزیونی وقتهای تلف شده بسیاری داشت که میتوانست بهدلیل قطعی برق یا دیر آمدن میهمان برنامه یا مسائل دیگر باشد و در آن بخش از زمان برای آنکه حوصله حاضران در سالن به سر نیاید اجرای کنسرتی از قطعات گروه داشتیم تا آنجا که آرام آرام مخاطبان بیشتری پیدا کرد و از این وقتهای تلف شده بسیار استقبال کردند و این ارتباط برای ما هم بسیار لذت بخش بود.اما بهطور کلی باید بگویم اجرا در کنسرت متفاوت از این برنامهها است. اجرای کنسرت انتخاب مخاطب موسیقی است و برای آن ارزش قائل است و هزینه میکند و بلیت تهیه میشود و باید به این حسن انتخاب احترام گذاشت و در مقابل آن گروه موسیقی هم آزاد است ایدههای خود را اجرا کند اما قطعاً در یک برنامه تلویزیونی این آزادی وجود ندارد و تریبونی برای موزیسین نیست و تنها موظفیم کاری که به ما محول شده و یک برنامه تعریف شده را اجرا کنیم.
می توان اینگونه استنباط کرد مخاطبان یک کنسرت آشناتر به موسیقی و اجرای آثار هنرمند مورد علاقه خود است اما شرکت کنندگان یک برنامه تلویزیونی افرادی هستند در گروه سنی مختلف و حتی شناخت خوبی هم از موسیقی یا آثار شما ندارد. این ارتباط حسی در برنامه «هم رفیق» چگونه شکل گرفت؟
به دلیل کرونا و رعایت دستورالعملهای بهداشتی اغلب شرکت کنندگان حاضر در سالن ثابت بودند و این آشنایی در طول برنامههای مختلف شکل گرفته بود البته برخی از این مردم عزیز شناخت خوبی از موسیقی ما داشتند و حتی درخواست قطعه مورد علاقه خود را داشتند و رابطه احساسی خوبی بین ما و تماشاچیان بود حتی افرادی که سن و سال بیشتری داشتند و این اتفاق جالبی بود. درواقع برای من لذت بخشترین قسمت «هم رفیق» ارتباط گروه «بمرانی» با تماشاچیان حاضر در برنامه بود.
با توجه به اینکه رسانه ملی ما ساز را نشان نمیدهد تولید چنین برنامههایی چقدر در مخاطب تأثیرگذار است؟
قطعاً تأثیرگذارخواهد بود. بارها این مثال را گفتهام که موسیقی کارتون پلنگ صورتی که یک اثر ماندگار و جهانی است وآشنای همه مردم به این دلیل که این آهنگ بواسطه شنیده شدن از یک رسانه که شاید ناخواسته هم باشد در ذهن مردم جای گرفته بنابراین تولید چنین برنامههایی هم میتواند تأثیرگذار باشد.
کمی هم از تجربه اجرا در برنامه «خندوانه» بگویید؟
در فصل یک خنداونه صحبتهایی با آقای رامبد جوان داشتیم و پیشنهادهایی برای اجرای موسیقی داشتند اما چون درگیر ضبط آلبوم بودیم فرصت چندانی نداشتیم. براین اساس قرار شد با توجه به محدودیت اجرای قطعات در تلویزیون هر از چندگاهی اجرایی در این برنامه داشته باشیم اما چون نمایش ساز در تلویزیون ممنوع بود تصمیم گرفتیم با استفاده از یک سری از اپلیکیشنها که در موبایل نصب میشود سازهای خود را از طریق همین اپلیکیشنها اجرا کنیم و با کمک موبایل یک اجرای گروهی برگزار شد که با توجه به محدودیت تلویزیون بسیار مورد توجه قرار گرفت اما متأسفانه بعد از اجرای ما اعلام شد سازنواختن با دستگاه موبایل در تلویزیون ممنوع است و این موضوع موجب شد دیگر اجرای گروهی برگزار نشود و بهخاطر رفاقت و دوستی با آقای جوان خود من بهعنوان خواننده گاهی دراین برنامه اجرا داشتم.
گروه موسیقی «بمرانی» دراین مدت زمان که کرونا موجب توقف یا تعطیلی برنامههای هنری بود به چه کارهایی مشغول بوده؟
اوایل کرونا آلبوم جدید ما با عنوان «احتمالاً قهرمانی در کار نیست» منتشر شد که به همراه چند ویدئو کلیپ بود و جالب است بدانید با توجه به این اتفاقات این آلبوم به نسبت آلبوم قبلی ما «گذشته و رفتن پیوسته» بسیار مورد توجه قرار گرفت و دربخش پیش فروش این اثر حتی از آلبوم قبلی ما سبقت گرفت و بواسطه ویدئو کلیپها بسیار خوب شنیده شد.اما متأسفانه بهدلیل کرونا هیچ فعالیتی نداشتیم و در حال حاضر آرام آرام مشغول جمعآوری آلبوم جدیدمان هستیم هرچند که نمیدانیم چه سرنوشتی خواهد داشت به این دلیل که دولت جدیدی بر سرکار خواهد آمد و شاید مخالف فعالیت این نوع از موسیقی باشد اما با این تفاسیر همچنان تلاش و تمرکز خود را روی کار جدید گذاشتهایم و اثری متفاوت خواهد بود و شاید صدای حال اکنون ما باشد. نکته دیگر اینکه ما در دوران کرونا یکی از کنسرتهای خود را بهصورت آنلاین منتشر کردیم و همچنین در پروژهای که خانم مرضیه برومند مطرح کردند که موضوع آن صبر و مقاومت دراین شرایط است دراین پروژه شرکت کردیم.در ایام نوروز هم آهنگی منتشر کردیم با نام «اگر میتونی» که مورد استقبال قرار گرفت.
گروه «بمرانی»در ژانرهای مختلفی چون راک، بلوز، کانتری، بالکان و جیپسی فعالیت میکند و این سبک از موسیقی در قالب موسیقی تلفیقی تعریف شده، نوع سبک موسیقی شما چه نوع مخاطبانی را در برمی گیرد؟
انتخاب عنوان تلفیقی یا فیوژن جدا کردن دیگر موسیقیها چون راک، بلوز، کانتری و... از موسیقی پاپ است اما من براین نظرم گذر زمان موجب شده مردم به این نوع موسیقیها بیشتر علاقه پیدا کنند و روز به روز شاهد این علاقهمندی و گرایش هستیم و شاید علت آن تکرارآثار باشد یا شنیدن آثار جدید باشد بویژه نسل جوان جامعه .
چه اتفاقی موجب تغییر ذائقه شنیداری جامعه یا نسل امروز موسیقی شده؟
در واقع فضای مجازی و اینترنت کمک بسیاری به شنیده شدن داشته است. البته این رسانه نقاط منفی هم داشته و به نظر من مدیای اینترنت در رشد سلیقه مردم بسیار تأثیرگذار بوده و خوراک بیشتری در اختیار مخاطب میگذارد.
البته گروه «بمرانی» هم از همین شنیده شدنها الگوبرداری کرده و شکل گرفته بویژه آثار غربی!
اساساً با شنیدن یک موسیقی ایدهای خلق میشد. البته زمانی که این گروه تشکیل شد که حدوداً 14 سال گذشته است فعالیت ما در کافههای شهر بود آن هم برههای از زمان که اجرای موسیقی در کافه جرم بزرگی بود اما امروز این سختگیریها بسیار کمتر شده.نکته دیگر اینکه آن زمان اینترنت به این گستردگی در اختیار مردم نبود اما امروز دسترسیها آسانتر شده و فکرمی کنم همین اتفاق در سلیقه خوب یا بد مردم تأثیرگذار است.
آیا بعد از بیش از یک دهه فعالیت گروه بمرانی در انتخاب و خلق اثر به یک هدف و ثبات رسیده است؟
خیر و هنوز که هنوز است میشنویم و ایده می گیرم.من بر این باورم اگر شنیدن کارهای مختلف را متوقف کنید نمیتوانید به یک ایده خوب برسید.باید دائماً جستوجو و تحقیق کرد تا اطلاعات بیشتری کسب شود و این موضوع تنها به موسیقی خلاصه نمیشود حتی در عرصه کتاب، فیلم و... هم باید اینگونه بود.
سبک موسیقی شما منتقدی هم داشته؟
بله، خیلی زیاد و این طبیعی است. البته توجه به تشویق و انتقاد مخاطب در روند کاریمان تأثیری ندارد و هر کاری را که برایمان لذت بخش است، انجام میدهیم.بارها گفتهام افرادی موجب نابودی یک موزیسین میشوند که او را دوست دارند چرا که براساس این علاقه شخص را مجاب میکنند هر کاری را که مورد علاقهشان است، انجام بدهند و اشتباهی صورت نمیگیرد و این یعنی به پایان خط رسیدن یک موزیسین. من همیشه سعی کردهام کاری که از پس آن بر میآیم انجام بدهم نه آنچه بر من تحمیل شود.
موسیقی راک، پاپ و دیگر سبکهای از این دست چقدر نیاز جامعه است که تولید شود؟ آیا ارتباطی با هنرمندان پاپ دارید؟
بهطور کلی هر نوع موسیقی نیاز جامعه است و هر موسیقی جایگاه خود را دارد اما در خصوص ارتباط با هنرمندان باید بگویم هیچ رابطهای نیست و اساساً باید بگویم موزیسینها با هم خوب نیستند. خود من پیش از کرونا بواسطه آشنایی با دوستانی که در تئاتر فعالیت میکنند در طول هفته به چهار تئاتر دعوت میشدم اما طی سال حتی یک کنسرت هم دعوت نشده ام.
آنچه در تعریف موسیقی راک آمده یک موسیقی اعتراضی است آیا بواسطه این تعریف آثاری در خصوص مشکلات اجتماعی، سیاسی و... تولیدکرده اید؟ آیا این نوع موسیقیها تاریخ مصرف دارد.
من موسیقی راک را یک موسیقی دغدغهمند مینامم و دراین رابطه کارهایی چون« میری تو خودت»، «حالت درونی»، «از پیشم نرو» و «خارجی» قطعاتی بودند که از یک دغدغه نشأت گرفتهاند. البته آثار عاشقانه هم به نوعی یک دغدغه است و در ژانر موسیقی راک به نسبت موسیقی پاپ به گونه دیگر تعریف میشود.نکته دیگر اینکه هر موسیقی میتواند تاریخ مصرف داشته باشد اما موسیقی هیچ گاه فراموش نمیشود بهطور مثال آثار برخی از بزرگان موسیقی دنیا حتی بعد از 20 سال از تولید آن توانسته مخاطبان خود را جذب کند. شما بگویید دراین 10 سال اخیر چه آلبوم موسیقی سنتی منتشرشده که توانسته بازار را به خود جذب کند و ماندگار شود!یک اثر هنری باید از روی عشق و علاقه و بدون هیچ انگیزه تولید شود تا بتواند جایگاه خود را پیدا کند.
درخصوص آلبوم سیزده چهل بگویید و ایده ساخت یک موسیقی از آثار گذشتگان.
این آلبوم دغدغه ذهنی ما بود.موزیکهایی که در دهه چهل ساخته شده بود و بهدلیل آنکه آن دوران هنرمندان پاپ بی شماری فعالیت داشتند این آثار کمتر شنیده و دیده شد در حالی که در زمان خود آثار پیشرویی بودند و ما تصمیم گرفتیم این کارها را با تنظیم جدیدی بازخوانی کنیم. من هیچ گاه به موسیقی که نیاز جامعه است فکر نمیکنم یا اینکه حرف مردم چه بوده و چه هست، البته من در کنار همین مردم زندگی می کنم. قطعاً دغدغه آنها دغدغه من هم است اما ترجیح میدهم کار خودم را انجام بدهم و هدفم را دنبال کنم.
از تجربه خود در عرصه سینما و تئاتر بگویید، اعتمادی که این هنرمندان شناخته شده به یک گروه موسیقی تازه کار داشتند وگروه بمرانی هم توانست سربلند شود.
آغاز این کار از یک اجرای پرفورمنس در تئاتر بهوجود آمد که توانستیم با قدرت روی صحنه ظاهر شویم. البته گروه ما از ابتدا علاقهمند به فعالیتهای تئاتری بود و آرام آرام توانستیم در این عرصه حضور پیدا کنیم. بعد از آن پیشنهادهایی در عرصه سینما داشتیم. ما در یک برهه از زمان مجوز فعالیت نداشتیم و بهصورت زیرزمینی فعالیت می کردیم. براین اساس تنها راهی که میتوانستیم برای مردم موزیک بنوازیم در تئاتر بود و درواقع دروازه فعالیت و موفقیت ما از تئاتر آغاز شد. البته قبلتر در کافهها فعالیت میکردیم و آرام آرام توانستیم روبه جلو حرکت کنیم.
بهعنوان سؤال آخر، ارزیابی شما از شرایط امروز فعالیت موسیقی نسل جوان چیست؟
به نظر من موسیقی هیچ گاه متوقف نمیشود وبه مرور زمان جایگاه خود را پیدا خواهد کرد و تنها کار ما این است که به فعالیت خود ادامه دهیم.
نگاهی به اجرا و حضور گروههای موسیقی در شبکههای نمایش خانگی
ما میخواهیم دیده شویم
نسیم قاضیزاده
منتقد
وقتی شما رسانهای دارید به وسعت مخاطبین هشتاد میلیونی و در آن محرومیتی بیدلیل همچون عدم نمایش ساز وجود دارد و در هیچکجای دیگری چنین محدودیتی وجود ندارد-بخوانید سالنهای کنسرت، معابر شهری، کافهها و رستورانها، جشنها و مراسم رسمی و...- بالاخره این آب راهش را پیدا میکند و خودش را از این محدودیت درمیآورد. این قصه گروههای موسیقی در ایران است؛ گروهها و افرادی که عمرشان را پای سازها و حرفهشان گذاشتهاند و دلشان نمیخواهد تنها نصیبشان ایستادن پشت گلدانها، پشت خواننده، پشت دیوارها و پارتیشنها باشد، آنها حق خودشان میدانند که علاوه بر شنیده شدن، دیده شوند. موسیقیدانان نجیب ایرانی خوشبختانه طی سالهای اخیر - واقعاً اخیر- راهشان را در شبکههای نمایش خانگی پیدا کردهاند. با عزت و احترام دعوت میشوند، بهشان دستمزد قابل قبولی داده میشود و میتوانند فرصت دیدار با مخاطبان میلیونیشان را داشته باشند.
مخاطبشناسی سلیقه موسیقی پلتفرمها را شاید باید مهمترین بحث در زمینه ترویج موسیقیهای پخش شده از آنها دانست. مسئولان پلتفرمهای نمایش خانگی هم به خوبی مخاطبشناسی کردهاند و دیدهاند که حضور گروههای موسیقی و اجراهای زنده آنها میتواند چندین برابر به جذب مخاطب آنها کمک کند. در این راه از مشاوران خوب بهره گرفتهاند و سلیقه عموم افرادی را که به شبکههای نمایش خانگی سر میزنند در نظر گرفتهاند. جالب اینجاست که سلیقه این مخاطبان سلیقه مخاطبان صداوسیما نیست. مخاطبانی که ترجیح میدهند انتخابگر این شبکهها باشند، به نظر میرسد علاقهمندی بیشتری به گروههای موسیقی تلفیقی و معاصر دارند تا اینکه جریان غالب پاپ یا سنتی را دنبال کنند. یکی از این دلایل را شاید در خوانندهمحوری گروههای پاپ و سنتی باید دانست که پیوسته تریبون صداوسیما را میتوانند باوجود عدم نمایش ساز از این رسانه بزرگ داشته باشند و شاید دیگر جذابیت و منحصر به فردیشان را برای مخاطب نداشته باشند. ضمن اینکه یادمان نرود مخاطب پلتفرمهای نمایش خانگی برای تماشای برنامههای مورد علاقهاش هزینه پرداخت میکند، زمان میگذارد و انتخاب میکند. در میان انتخابکنندگان بیشتر مخاطبانی وجود دارند که پیش از این، با جریان روز موسیقی و کنسرتها آشنا بوده و آن را دنبال میکردهاند. بهعنوان مثال گروه موسیقی بمرانی با وجود اینکه در برنامهای چون خندوانه یا رادیو هفت که هر دو از پرطرفدارترین برنامههای رسانه ملی هستند، اجرا داشتند اما هرگز نتوانسته بودند با سازهایشان که بخش عمدهای از هویت این گروه است، یا با آزادیهای حرکتی که در اجرایشان وجود دارد در این رسانه ظاهر شوند. مخاطب صداوسیما هم بعید است که چندان علاقهای به شنیدن مداوم آواهای احتمالاً عجیب و غریب آنها داشته باشد. برعکس، پلتفرمی همچون نماوا در برنامه هم رفیق، بمرانی را بهعنوان گروه ثابت برنامهاش انتخاب میکند و اعتباری که شایسته گروهی خلاق با سبک کمتر شنیده شده آنهاست را به آنها بازمیگرداند. همینطور بود درباره برنامه ام شو که گروهی همچون عجم بند را برای اجرای تیتراژ برگزیده بود و از گروههای برتر موسیقی تلفیقی همچون ولشدگان، پالت و امثالهم دعوت کرد. این روزها هم برنامه پیشگو در حال نمایش است و همین روند را ادامه داده، گروههایی چون سیریا، حیدو هدایتی، امیراشکان غلامی، چارتار، داماهی، دال، دارکوب یا بالزن از میهمانان این برنامه بوده و هستند که جریان تلفیقی موسیقی ایران در دست آنهاست.
نمایندگان گروههای مختلف افغانستانی در ایران دور یک میز نشستند
تدارک تهران برای صلح در کابل
ظریف: مردم و رهبران سیاسی افغانستان باید برای آینده کشورشان تصمیمات دشوار اتخاذ کنند
گروه سیاسی/ تهران روز گذشته در شرایطی میزبان نشست گفتوگوهای بینالافغانی با حضور نمایندگان دولت افغانستان، شخصیتهای عالی جمهوریت و هیأت عالی سیاسی طالبان بود که قدرت گرفتن دوباره این گروه در افغانستان و گسترده شدن تدریجی دامنه تسلط آن در این کشور از جمله گسترش نفوذ در بخشهای شمالی افغانستان و سقوط تعدادی از شهرها و عمیق شدن درگیری و خشونت در این کشور بر عمق نگرانی همسایگان از جمله ایران بابت پیامدهای امنیتی آن افزوده است. چه به ادعای طالبان، این گروه طی چند هفته گذشته اداره بیش از ۷۰ شهر افغانستان را در اختیار گرفته است. ناگفته پیداست همسایگی ایران و افغانستان و نگرانی از بروز تحولات این کشور که میتواند یک تهدید امنیتی جدی برای مرزهای مشترک میان دو کشور به شمار آید، مقامات کشورمان را به ورود جدی در عرصه رایزنیهای سیاسی و دیپلماتیک جهت کاهش تنش و برقراری ثبات در افغانستان ناگزیر کرده است.
از این رو در روزهای گذشته و با شتاب گرفتن تحولات تنشآفرین در افغانستان، اقدامات دیپلماتیک ایران هم برای کاهش بحران در این کشور شدت گرفته است. حضور «ژان آرنو»، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان در تهران و رایزنی با مقامات ایرانی، اعزام ابراهیم طاهریان، نماینده ویژه وزیر امور خارجه کشورمان به کابل و اسلامآباد و رایزنیهایی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در حاشیه نشست مجمع دیپلماسی آنتالیا با مقامات افغانستان داشت همراه با اعلام آمادگی ایران برای تسهیل مذاکرات بینالافغانی در راستای این اقدامات انجام شده است. پیش از این وزارت خارجه کشورمان در خلال سفر سال گذشته «محمد حنیف اتمر»، وزیر خارجه افغانستان در بیانیهای ۱۵ بندی اعلام کرده بود که آماده است در صورت درخواست افغانستان، ظرفیت و امکانات خود را برای هموار کردن روند مذاکرات بینالافغانی و میزبانی از این مذاکرات به کار گیرد. مقامهای ایرانی در خلال این رایزنیها هدف پایان بخشیدن به خشونت و تنش در افغانستان، تسهیل گفتوگوهای بین الافغانی و کمک به تشکیل یک دولت فراگیر ملی با قانون اساسی برای تأمین حقوق مردم و اقلیتهای این کشور را دنبال میکنند.
در پی این اعلام آمادگی و اقدامات بود که ایران علاوه بر رایزنیهای دوجانبه با طرفهای درگیر روز گذشته میزبانی گفتوگوهای بینالافغانی با حضور نمایندگان دولت افغانستان، شخصیتهای عالی جمهوریت و هیأت عالی سیاسی طالبان را عهدهدار شد. ظریف که روز گذشته در وزارت خارجه میزبان گفتوگوهای بینالافغانی بود در سخنانی ضمن اعلام آمادگی ایران برای کمک به روند گفتوگوها بین جناحهای افغانستان به منظور حلوفصل بحرانهای جاری در این کشور، بر تعهد جمهوری اسلامی برای کمک به توسعه همه جانبه افغانستان پس از برقراری صلح تأکید کرد.
به گزارش «ایران»، وزیر امور خارجه طی سخنانی در نشست مذکور با یادآوری اینکه ایران در دوران جهاد در افغانستان در برابر اشغالگران خارجی در کنار ملت و دولت این کشور بوده است، به شکست ایالات متحده امریکا در افغانستان و حضور بیش از دو دهه در این کشور که موجب خرابیهای بسیاری شده است، اشاره و خاطرنشان کرد: امروز مردم و رهبران سیاسی افغانستان باید برای آینده کشورشان تصمیمات دشوار اتخاذ کنند.
ظریف با اشاره به نتایج نامطلوب ادامه منازعات در افغانستان، بازگشت به میز مذاکرات بینالافغانی و تعهد به راهکارهای سیاسی را بهترین انتخاب از سوی رهبران و جریانهای سیاسی افغانستان خواند و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به روند گفتوگوها بین جناحهای موجود به منظور حل و فصل مناقشات و بحرانهای جاری در آن کشور اعلام کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی همچنین بر تعهد جمهوری اسلامی ایران برای کمک به توسعه همهجانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان پس از برقراری صلح تأکید کرد.
رهبران ارشد طالبان در تهران
رهبری هیأت جمهوری اسلامی افغانستان در این دور از مذاکرات را «یونس قانونی» وزیر امور خارجه پیشین افغانستان و رهبری هیأت مذاکراتی گروه طالبان را «عباس استانکزی» معاون دفتر این گروه بر عهده دارند. بیش از این «سید رسول موسوی» دستیار وزیر امور خارجه از حضور همزمان چهار هیأت از افغانستان در تهران خبر داده و در پیامی نوشت: تهران میزبان همزمان چهار هیأت افغان شامل هیأت کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیأت عالیرتبه سیاسی طالبان، هیأت عالیرتبه سیاسی جمهوریت و هیأت عالی ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع است.
پیشتر رسانههای افغانستان از سفر برخی از رهبران سیاسی افغان و رهبران سیاسی طالبان به تهران خبر داده بودند. «یونس قانونی»، «کریم خرم»، «ارشاد احمدی»، «محمدالله بتاش»، «ظاهر وحدت» و «سلام رحیمی» اعضای هیأتی سیاسی هستند که از کابل به تهران آمدهاند که نمایندگی اغلب اقوام و جهتها را عهدهدار بوده و به اعتقاد صاحبنظران همین امر میتواند تسهیلگر ادامه این گفتوگوها در آینده باشد. از سوی دیگر، رهبران ارشد سیاسی طالبان نیز به تهران آمدهاند که این خود نشان از عزم جدی این گروه برای حاضر شدن در میز مذاکرات بینالافغانی دارد.
نخستین بار در اواخر سال ۲۰۱۸ بود که خبر میزبانی نمایندگان طالبان از سوی ایران اعلام شد. رویدادی که گفته شد دولت افغانستان در جریان آن بوده و هدف از آن حلوفصل مشکلات امنیتی در افغانستان اعلام شد. در همین زمان بود که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان هم در یک گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفته بود: «جنگ داخلی و نداشتن تجربه باعث شد که این گروه نتواند در دوره حکومت خود بر افغانستان روابط خوبی با ایران ایجاد کند». به گفته او طالبان در تلاش است رفتار خود را عوض کند و تفاوت زیادی با روابط ایران و طالبان در سال ۲۰۰۰ وجود دارد. این در حالی بود که بعدها به دنبال توافقی که در سال ۲۰۲۰ میان طالبان و امریکا برای خروج نیروهای این کشور از افغانستان انجام شد، ایران خواستار توجه بیشتر به مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان شد. مذاکراتی که تهران کوشید در گرماگرم آن نقش میانجیگری ایفا کند.
بعدها و همزمان با اوجگیری گفتوگوی طالبان با امریکا و ایران و پاکستان، وزیر خارجه کشورمان در سخنانی عمومی اعلام کرد که طالبان قطعاً بخشی از آینده افغانستان است، او همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه تعاریف ایران از طالبان چیست، گفت که ایران هنوز بر اساس قوانین طالبان را از گروه تروریستی خارج نکرده است. اما این مانع از آن نشد که ایران نقش طالبان را برای فروکاستن بحران در افغانستان و تشکیل یک دولت فراگیر نادیده بگیرد.
از این رو در روزهای گذشته و با شتاب گرفتن تحولات تنشآفرین در افغانستان، اقدامات دیپلماتیک ایران هم برای کاهش بحران در این کشور شدت گرفته است. حضور «ژان آرنو»، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در امور افغانستان در تهران و رایزنی با مقامات ایرانی، اعزام ابراهیم طاهریان، نماینده ویژه وزیر امور خارجه کشورمان به کابل و اسلامآباد و رایزنیهایی که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه در حاشیه نشست مجمع دیپلماسی آنتالیا با مقامات افغانستان داشت همراه با اعلام آمادگی ایران برای تسهیل مذاکرات بینالافغانی در راستای این اقدامات انجام شده است. پیش از این وزارت خارجه کشورمان در خلال سفر سال گذشته «محمد حنیف اتمر»، وزیر خارجه افغانستان در بیانیهای ۱۵ بندی اعلام کرده بود که آماده است در صورت درخواست افغانستان، ظرفیت و امکانات خود را برای هموار کردن روند مذاکرات بینالافغانی و میزبانی از این مذاکرات به کار گیرد. مقامهای ایرانی در خلال این رایزنیها هدف پایان بخشیدن به خشونت و تنش در افغانستان، تسهیل گفتوگوهای بین الافغانی و کمک به تشکیل یک دولت فراگیر ملی با قانون اساسی برای تأمین حقوق مردم و اقلیتهای این کشور را دنبال میکنند.
در پی این اعلام آمادگی و اقدامات بود که ایران علاوه بر رایزنیهای دوجانبه با طرفهای درگیر روز گذشته میزبانی گفتوگوهای بینالافغانی با حضور نمایندگان دولت افغانستان، شخصیتهای عالی جمهوریت و هیأت عالی سیاسی طالبان را عهدهدار شد. ظریف که روز گذشته در وزارت خارجه میزبان گفتوگوهای بینالافغانی بود در سخنانی ضمن اعلام آمادگی ایران برای کمک به روند گفتوگوها بین جناحهای افغانستان به منظور حلوفصل بحرانهای جاری در این کشور، بر تعهد جمهوری اسلامی برای کمک به توسعه همه جانبه افغانستان پس از برقراری صلح تأکید کرد.
به گزارش «ایران»، وزیر امور خارجه طی سخنانی در نشست مذکور با یادآوری اینکه ایران در دوران جهاد در افغانستان در برابر اشغالگران خارجی در کنار ملت و دولت این کشور بوده است، به شکست ایالات متحده امریکا در افغانستان و حضور بیش از دو دهه در این کشور که موجب خرابیهای بسیاری شده است، اشاره و خاطرنشان کرد: امروز مردم و رهبران سیاسی افغانستان باید برای آینده کشورشان تصمیمات دشوار اتخاذ کنند.
ظریف با اشاره به نتایج نامطلوب ادامه منازعات در افغانستان، بازگشت به میز مذاکرات بینالافغانی و تعهد به راهکارهای سیاسی را بهترین انتخاب از سوی رهبران و جریانهای سیاسی افغانستان خواند و آمادگی جمهوری اسلامی ایران را برای کمک به روند گفتوگوها بین جناحهای موجود به منظور حل و فصل مناقشات و بحرانهای جاری در آن کشور اعلام کرد. رئیس دستگاه دیپلماسی همچنین بر تعهد جمهوری اسلامی ایران برای کمک به توسعه همهجانبه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان پس از برقراری صلح تأکید کرد.
رهبران ارشد طالبان در تهران
رهبری هیأت جمهوری اسلامی افغانستان در این دور از مذاکرات را «یونس قانونی» وزیر امور خارجه پیشین افغانستان و رهبری هیأت مذاکراتی گروه طالبان را «عباس استانکزی» معاون دفتر این گروه بر عهده دارند. بیش از این «سید رسول موسوی» دستیار وزیر امور خارجه از حضور همزمان چهار هیأت از افغانستان در تهران خبر داده و در پیامی نوشت: تهران میزبان همزمان چهار هیأت افغان شامل هیأت کمیسیون فرهنگی پارلمان افغانستان، هیأت عالیرتبه سیاسی طالبان، هیأت عالیرتبه سیاسی جمهوریت و هیأت عالی ناظر بر روند تثبیت هویت اتباع است.
پیشتر رسانههای افغانستان از سفر برخی از رهبران سیاسی افغان و رهبران سیاسی طالبان به تهران خبر داده بودند. «یونس قانونی»، «کریم خرم»، «ارشاد احمدی»، «محمدالله بتاش»، «ظاهر وحدت» و «سلام رحیمی» اعضای هیأتی سیاسی هستند که از کابل به تهران آمدهاند که نمایندگی اغلب اقوام و جهتها را عهدهدار بوده و به اعتقاد صاحبنظران همین امر میتواند تسهیلگر ادامه این گفتوگوها در آینده باشد. از سوی دیگر، رهبران ارشد سیاسی طالبان نیز به تهران آمدهاند که این خود نشان از عزم جدی این گروه برای حاضر شدن در میز مذاکرات بینالافغانی دارد.
نخستین بار در اواخر سال ۲۰۱۸ بود که خبر میزبانی نمایندگان طالبان از سوی ایران اعلام شد. رویدادی که گفته شد دولت افغانستان در جریان آن بوده و هدف از آن حلوفصل مشکلات امنیتی در افغانستان اعلام شد. در همین زمان بود که ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان هم در یک گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفته بود: «جنگ داخلی و نداشتن تجربه باعث شد که این گروه نتواند در دوره حکومت خود بر افغانستان روابط خوبی با ایران ایجاد کند». به گفته او طالبان در تلاش است رفتار خود را عوض کند و تفاوت زیادی با روابط ایران و طالبان در سال ۲۰۰۰ وجود دارد. این در حالی بود که بعدها به دنبال توافقی که در سال ۲۰۲۰ میان طالبان و امریکا برای خروج نیروهای این کشور از افغانستان انجام شد، ایران خواستار توجه بیشتر به مذاکرات بین دولت افغانستان و طالبان شد. مذاکراتی که تهران کوشید در گرماگرم آن نقش میانجیگری ایفا کند.
بعدها و همزمان با اوجگیری گفتوگوی طالبان با امریکا و ایران و پاکستان، وزیر خارجه کشورمان در سخنانی عمومی اعلام کرد که طالبان قطعاً بخشی از آینده افغانستان است، او همچنین در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه تعاریف ایران از طالبان چیست، گفت که ایران هنوز بر اساس قوانین طالبان را از گروه تروریستی خارج نکرده است. اما این مانع از آن نشد که ایران نقش طالبان را برای فروکاستن بحران در افغانستان و تشکیل یک دولت فراگیر نادیده بگیرد.
روحانی: از مشکلات مردم رنج میبرم
- عذرخواهی وزیران نیرو و ارتباطات از مردم برای قطعی برق
- جهانگیری: به مردم باید توضیح داد که مسأله قطعی برق چیست
گروه سیاسی/ سخنان رئیس جمهوری در جلسه روز گذشته هیأت دولت به تشریح ریشهها، علل و فرایندهایی گذشت که به وضعیت امروز برق منجر شده است. روحانی ابتدا از کمبود سرمایه لازم برای طرحهای راهبردی خبر داد، کمبودی که یا باید از سرمایه خارجی حاصل شود یا از منابع صندوق توسعه ملی که نتیجه فروش نفت است. از این رو، او هم به تحریم اشاره کرد و هم به تصویب نشدن «اف.ای.تی.اف» که این هر دو، سرمایهگذاری برای طرحهای زیربنایی در کشور را دشوار کرده است. با وجود این، رئیس جمهوری تأکید کرد که بسیاری از طرحهای افتتاح شده که به ارز یا فناوری خارجی نیاز داشته است، محصول دوره کوتاه اجرای برجام است، همچنان که امروز (پنجشنبه) هم چندین طرح مهم و راهبردی در استان کرمان افتتاح میشود. به رغم همه اینها، حسن روحانی که سهشنبه از قطعیهای برق عذرخواهی کرده بود، بار دیگر از این مسأله ابراز تأسف کرد و گفت که بخشی از این قطعی، ناشی از افزایش مصرف برق در صنایع است که خود نشانه رونق تولید این بخشها است، هرچند دولت تصمیماتی برای مدیریت و گذار از این دوره اتخاذ کرده است.
ابراز تأسف بابت مشکل برق
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام حسن روحانی سخنان خود در جلسه روز گذشته هیأت وزیران را با ابراز تأسف به خاطر مشکلاتی که مردم در این چند روز برای استفاده از برق مواجه شدند، آغاز کرد.
رئیس جمهوری با بیان اینکه باید ریشهها و علتهای فاصله میان وضع مطلوب و وضع موجود را بخوبی بررسی کنیم، حوادث و رویدادهای پیشبینی نشده را یکی از علتهای محقق نشدن پیشبینیها دانست و گفت: در مسأله برق ریشه مشکلات را باید لمس کنیم (و ریشه مشکلات این است که) در کشور باید سرمایهگذاری شود؛ اگر در بخش کشاورزی یا صنعت، تولید میخواهیم، باید سرمایهگذاری شود و بدون سرمایه و با دست خالی نمیشود کاری کرد.
او با طرح این سؤال که چرا در بازار ایران نمیتوان به اندازه کافی سرمایه آورد، اظهار کرد: اکنون در حوزههای مربوط به آب، چه برق، تصفیه آب، یا فولاد و آلومینیوم، 200 تا 300 میلیارد دلار طرح آماده سرمایهگذاری داریم که مطالعات آن انجام شده و حتی جانمایی هم شده است، به رغم این، باید مسأله سرمایهگذاری برای مردم توضیح داده شود.
رئیس جمهوری، یکی از راههای رفع این مشکلات را هماهنگی دستگاهها در داخل دانست و افزود: امیدواریم پس از ۱۲ مرداد این هماهنگی و همسویی ایجاد شود، اگرچه عدهای از شغلشان میافتند، چراکه انتقادات عجیب و غریبی میکردند اما از این تاریخ به بعد همه از یک جناح و تفکر میشوند.
مسألهای به نام «اف.ای.تی.اف»
روحانی در ادامه با بیان اینکه برخی مشکلات در سرمایهگذاری مربوط به داخل میشود و قابل حل است، گفت: اگر قوا همه با هم همفکر و همنظر شوند، مشکلات قابل حل است. زمانی که همنظر نیستند، کار میماند.
او با اشاره به فرایند تصویب لوایح مرتبط با
«اف.ای.تی.اف» در مجلس و شورای نگهبان، اظهار کرد: این لوایح در جایی گیر کرد که اصلاً فکر نمیکردیم، نتیجه چنین اتفاقی این است که تا وقتی این مسأله حل نشود، روابط ما با بانکهای دنیا دچار مشکل است.
رئیس جمهوری با بیان اینکه بانکهای بیش از ۱۹۰ کشور دنیا در چهارچوب «اف.ای.تی.اف» عمل میکنند و تنها دو کشور کره شمالی و ایران بیرون این چهارچوب هستند، افزود: ما در دولت یازدهم از فهرست سیاه خارج شدیم، اما وقتی لوایح دچار مشکل شد بار دیگر در این فهرست قرار گرفتیم، در نتیجه اگر کسی میخواهد سرمایهگذاری کند، ریسک کشور بالا میرود.
او با اشاره به اینکه برای سرمایهگذاری داخلی یا سرمایهگذاری خارجی، در نهایت بانکها هستند که باید سرمایهگذاری کنند، ادامه داد: غیر از بانکها، کسی سرمایهای ندارد تا سرمایهگذاری کند.
منابعی که پس از برجام حاصل شد
روحانی با اشاره به اینکه امروز (پنجشنبه) نزدیک به 40 هزار میلیارد تومان طرح سرمایهگذاری در کرمان افتتاح میشود، اظهار کرد: اینجا برای اولین بار پس از انقلاب، کوره بلند در استان کرمان افتتاح میشود، ارزش این کوره بلند بیش از ۲۴ هزار میلیارد تومان است و نیز یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار اعتبار ارزی میخواست که این اعتبار با برجام حاصل شد.
رئیس جمهوری با بیان اینکه کوره بلندی که افتتاح میشود، نتیجه برجام است، اضافه کرد: دهها طرحی که در سال ۹۹ افتتاح شد محصول برجام بود.
صفحات 2 و 5 را بخوانید
وزیر ارتباطات اعلام کرد
شناسایی 13000 مرکز غیرقانونی استخراج رمز ارز به کمک هوش مصنوعی
«با استفاده از هوش مصنوعی و تحلیل دادههای مشترکین برق، در همکاری با وزارت نیرو، با دقت ۹۵ درصدی، حدود ۱۳۰۰۰ مرکز غیرقانونی کوچک و بزرگ استخراج رمزارز را در کشور شناسایی کردیم.»
به گزارش «ایران»، محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان مطلب فوق افزود: وقتی دقت را به ۹۹ درصد افزایش دادیم، ۲۰۰۰ مزرعه شناسایی شد. وزارت اطلاعات تاکنون ۳۰۰ مورد عمده را رسیدگی کرده که مجموع مصرف آنها تا امروز ۵۸۰ مگاوات بوده است. جهرمی در ادامه افزود: گزارشها کل مصرف برق استخراج رمز ارزها را ۲۰۰۰ مگاوات پیشبینی کردهاند که تاکنون با خاموش کردن مزارع مجاز و برخورد با مزارع غیرمجاز، ۱۰۰۰مگاوات آن خاموش شده است.
به گزارش «ایران»، محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات با بیان مطلب فوق افزود: وقتی دقت را به ۹۹ درصد افزایش دادیم، ۲۰۰۰ مزرعه شناسایی شد. وزارت اطلاعات تاکنون ۳۰۰ مورد عمده را رسیدگی کرده که مجموع مصرف آنها تا امروز ۵۸۰ مگاوات بوده است. جهرمی در ادامه افزود: گزارشها کل مصرف برق استخراج رمز ارزها را ۲۰۰۰ مگاوات پیشبینی کردهاند که تاکنون با خاموش کردن مزارع مجاز و برخورد با مزارع غیرمجاز، ۱۰۰۰مگاوات آن خاموش شده است.
رئیس سازمان امور مالیاتی اعلام کرد
فرار مالیاتی به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسید
گروه اقتصادی : بنا به گفته رئیس سازمان امور مالیاتی، فرار مالیاتی به 100 هزار میلیارد تومان رسیده است. این به معنای آن است که حدود 4 درصد تولید ناخالص داخلی کشور، فرار مالیاتی است.
بهگفته امید علی پارسا، رئیس کل سازمان امور مالیاتی، درآمدهای مالیاتی در سال گذشته کمتر از نصف مزایا و حقوق اجتنابناپذیر شاغلان بازنشسته کشور بوده است.وی اعلام کرد: اکنون میزان فرار مالیاتی موجود در کشور ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۵۰ درصد فرارمالیاتی و مابقی ناشی از اجتناب مالیاتی است.
در سال گذشته، یک تحقیق اقتصادی که توسط دانشجویان دانشگاه اقتصاد اصفهان، افسانه ایزدی، مجید صامتی و نعمتالله اکبری صورت گرفته بود، نشان میداد که میانگین فرار مالیاتی طی سالهای 1355 تا 1396 معادل 10.99 درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. بنابراین تحقیق، فرار مالیاتی در سال 1355 معادل 8.18 درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. پایینترین فرار مالیاتی در سال 1366 با 3.01 درصد تولید ناخالص داخلی قرار دارد.در این مدت بیشترین مقدار فرار مالیاتی در سال1374، .21.97درصد از تولید ناخالص داخلی بود. در نهایت در سال 1395 اندازه نسبی فرار مالیاتی به 6.95 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است.
بهگزارش ایسنا، امید علی پارسا در همایش نقد و بررسی طرح قانونی مالیات بر عایدی سرمایه که دیروز در وزارت امور اقتصادی و دارایی برگزار شد، اظهار کرد: اصلاح و تحول نظام مالیاتی به اجماع سه قوه کشور نیاز دارد زیرا، جنس مالیات با سایر امور حاکمیتی و دولتی فرق میکند. تغییرات همه گیر نظام مالیاتی به مجموعه زیرساختها و همراهی محیط فرهنگی و اداری کشور نیاز دارد. بهعبارت دیگر، نمیتوان یک روزه همه مردم را ملزم به ثبتنام در سامانه مالیاتی کرد و پس از آن گفت که اگر ثبتنام نکنید، صورت حسابهای شما قبول نمیشود.
وی با بیان اینکه نرخ سود بانکی باید بیشتر از نرخ تورم باشد، افزود: مسائل مالیاتی همه گیر چون قانون پایانههای فروشگاهی به یک فضای باثبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و همراهی رسانهها برای آگاهی بخشی و همکاری اصناف نیاز دارد. در کشوری که نواقص مختلفی در بازارهای مختلف و امکانات سوداگری، میانگین نرخ ۳۵ درصدی تورم در سال گذشته و نرخ سود بانکی ۲۰ درصد وجود دارد، نمیتوان براحتی اصلاحات و تغییرات مالیاتی را کلید زد. از سوی دیگر، از آنجا که نرخ سود واقعی ۱۵ درصد منفی است با این نرخ سود منفی، تمام تصمیماتی که گرفته میشود، مبنای تئوریک ندارد. درحالی که، در دنیا زمانی که تورم ۴ درصد باشد، سود بانکی ۵ درصد است بنابراین، سود بانکی از تورم بیشتر است.پارسا با اعلام اینکه سال قبل کل درآمدهای مالیاتی کشور کمتر از نصف مزایا و حقوق اجتنابناپذیر شاغلان بازنشسته کشور است، ادامه داد: پارادایم مالیات ستانی، مشارکت حاکمیت و مردم است و در مجموع زمانی که فرهنگ، قوانین، ساختار و بخشودگیهای موجود در کشور ایراد دارد، اجرای مالیات هم به مشکل برمیخورد و آن را از کارکرد اصلی و مناسب دور میکند. محاسبات ما نشان میدهد که باید بتوانید ۱۸ درصد بیشتر مالیات بگیرید که تا یک درصد سهم مالیات نسبت به تولید ناخالص داخلی را افزایش دهید.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی با اشاره به قانون پایانههای فروشگاهی گفت: قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان بهعنوان بزرگترین طرح کشور، ردیف اعتباری و نیروی استخدامی در سال گذشته نداشت که من از نیروهای خود سازمان در این زمینه استفاده کردم. این قانون را در چهار فاز مشخص تا پایان سالجاری به پایان میرسانیم و امیدواریم افتتاح آزمایشی آن را تا پایان دولت فعلی انجام دهیم. اکنون یک میلیون دستگاه کارتخوان ساماندهی شده و به سازمان امور مالیاتی وصل شده است. همچنین، ۳۲۰ هزار پرونده مالیاتی که متعلق به ۸۴۰ هزار دستگاه پوز است، به سازمان امور مالیاتی وصل است و اطلاعات آن در اختیار این سازمان قرار میگیرد. در راستای اجرای این قانون فاز بعدی فراخوانها و تکمیل زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری است.
وی با اشاره به ۳۷۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی گفت: تنها ۲۰ هزار میلیارد تومان از این میزان قابلیت تحقق طی دو سال را دارد زیرا، اگر فرهنگ و ساختار مالیاتی مربوطه در این زمینه وجود داشت، حتماً بالای ۳۷۰ هزار میلیارد تومان محقق میشود درحالی که این امکان در حال حاضر وجود ندارد. در حال حاضر، طبق محاسبات سازمان امور مالیاتی میزان فرار مالیاتی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۵۰ هزار میلیارد تومان آن مربوط به فرار مالیاتی و ۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر به اجتناب مالیاتی مربوط میشود.پارسا با بیان اینکه اکنون تمام فرایندهای مالیاتی الکترونیکی است، بیان کرد: در سال گذشته، ۵۰ درصد خود اظهاری مردم بدون حسابرسی تأیید شد که باعث شد ارتباطات فیزیکی مؤدیان و مأموران مالیاتی بسیار کاهش پیدا کند. در روزهای اخیر، یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر اظهارنامههای خود را پر کردند و نهایت همراهی اصناف را مشاهده کردیم.
وی افزود: در حال حاضر، در راستای طرح جامع مالیاتی تمام اطلاعات دستگاههای مختلف در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار میگیرد.رئیس کل سازمان امور مالیاتی درباره رابطه بین درآمدهای مالیاتی و تورم گفت: در حال حاضر، ۵۰ درصد درآمدهای مالیاتی تحقق یافته را میتوانید به حساب تورم بگذارید و باقی آن حاصل تلاشهای صورت گرفته و تغییر سیاستها و اقدامات لازم است.پارسا با تأکید براینکه درآمدهای مالیاتی باید دو برابر تورم باشد، بیان کرد: اگر درآمدهای مالیاتی تحقق یافته در سال گذشته بیش از میزان تعیین شده در بودجه صورت نمیگرفت، حدود ۱۰ درصد به تورم اضافه میشد.
وی در پایان سخنانش مطرح کرد که نظام مالیاتی در دو سال گذشته تحولات زیادی داشت و در این مدت، ۳۰ درصد رسیدگیها بیشتر شده و ورودی هیأتهای مالیاتی و قرارهای اجرا نشده هر یک به ترتیب ۲۵ و ۹۰ درصد کاهش یافته است.
همچنین محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در این باره اظهار داشت: بر اساس گزارش بانک مرکزی تورم سال 99 بیش از 50 درصد بوده است. به گزارش فارس، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به عملکرد سازمان مالیاتی اظهار داشت: روی صحبت من در مورد ساختار و فرایندهای سازمان است و نه اشخاص. رویکردی که سازمان مالیاتی به سمت اقتصاد هوشمند داشته در عمل محقق نشد و این کلید واژهای است که وزیر اقتصاد و رئیس سازمان مالیاتی بر آن تأکید کرده بودند.بهگفته وی، در شرایطی هستیم که امکان آزمون و خطا نداریم، سازمان مالیات باید در مورد اجرای قوانین بازنگری کند، همه در تحلیل، تبیین و تهیه لوایح میکوشند و حتی لایحه به دولت میآید و بعد از آن در مجلس تصویب میشود، اما در اجرا با مشکل مواجه هستیم که نمونه آن اجرا نشدن سامانه پایانه فروشگاهی است.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه 10 میلیون پوز بانکی در کشور داریم که باید با همکاری مالیاتی و بانک مرکزی شناسه یکتا دریافت کنند، تصریح کرد: بیش از 40 درصد این پوزها پرونده مالیاتی ندارند، در حالی که تکلیف و ظرفیت قانون بوده است.
رشد ۲۴ درصدی درآمدهای مالیاتی
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: تحقق عدالت اجتماعی و همچنین توسعه همهجانبه کشور منوط به این است که متناسب با ظرفیت بالای اقتصادی، مالیات اخذ شود.
به گزارش سازمان امور مالیاتی ، فرهاد دژپسند اظهار داشت: عملکرد دستگاه مالیاتی در دولت دوازدهم بسیار متمایز با گذشته بوده؛ بهطوریکه با وجود تحریمها و شیوع ویروس کرونا، نظام مالیاتی توانست نقشها و کارکردهای حیاتی خود را به بهترین شکل اجرا کند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: با وجود عملکرد قابل قبول دستگاه مالیاتی و رشد متوسط سالانه بیش از ۲۴ درصدی درآمدهای مالیاتی در دولتهای یازدهم و دوازدهم، هنوز نسبت مالیات به منابع بودجه دولت به میزان مناسبی نرسیده است.
دژپسند با تأکید بر اینکه نگاه به مالیات نباید صرفاً درآمدی باشد، گفت: مالیات فقط یک ابزار تأمین مالی دولت نیست؛ بلکه ابزاری مهم برای سیاستگذاری اقتصادی، توزیع ثروت، رفع نابرابری و گسترش عدالت اجتماعی و نهایتاً پیشرفت و توسعه پایدار کشور است.وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به سیاست «وصول مالیات با رعایت اصول»، بر ضرورت رعایت حال مؤدیان مالیاتی در شرایط کرونایی کشور تأکید کرد و گفت: حقالناس به هیچ عنوان نباید در سایه سیاست درآمدزایی حداکثری و استیفای حقوق دولت زائل شود.
بهگفته امید علی پارسا، رئیس کل سازمان امور مالیاتی، درآمدهای مالیاتی در سال گذشته کمتر از نصف مزایا و حقوق اجتنابناپذیر شاغلان بازنشسته کشور بوده است.وی اعلام کرد: اکنون میزان فرار مالیاتی موجود در کشور ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۵۰ درصد فرارمالیاتی و مابقی ناشی از اجتناب مالیاتی است.
در سال گذشته، یک تحقیق اقتصادی که توسط دانشجویان دانشگاه اقتصاد اصفهان، افسانه ایزدی، مجید صامتی و نعمتالله اکبری صورت گرفته بود، نشان میداد که میانگین فرار مالیاتی طی سالهای 1355 تا 1396 معادل 10.99 درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. بنابراین تحقیق، فرار مالیاتی در سال 1355 معادل 8.18 درصد تولید ناخالص داخلی بوده است. پایینترین فرار مالیاتی در سال 1366 با 3.01 درصد تولید ناخالص داخلی قرار دارد.در این مدت بیشترین مقدار فرار مالیاتی در سال1374، .21.97درصد از تولید ناخالص داخلی بود. در نهایت در سال 1395 اندازه نسبی فرار مالیاتی به 6.95 درصد تولید ناخالص داخلی رسیده است.
بهگزارش ایسنا، امید علی پارسا در همایش نقد و بررسی طرح قانونی مالیات بر عایدی سرمایه که دیروز در وزارت امور اقتصادی و دارایی برگزار شد، اظهار کرد: اصلاح و تحول نظام مالیاتی به اجماع سه قوه کشور نیاز دارد زیرا، جنس مالیات با سایر امور حاکمیتی و دولتی فرق میکند. تغییرات همه گیر نظام مالیاتی به مجموعه زیرساختها و همراهی محیط فرهنگی و اداری کشور نیاز دارد. بهعبارت دیگر، نمیتوان یک روزه همه مردم را ملزم به ثبتنام در سامانه مالیاتی کرد و پس از آن گفت که اگر ثبتنام نکنید، صورت حسابهای شما قبول نمیشود.
وی با بیان اینکه نرخ سود بانکی باید بیشتر از نرخ تورم باشد، افزود: مسائل مالیاتی همه گیر چون قانون پایانههای فروشگاهی به یک فضای باثبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و همراهی رسانهها برای آگاهی بخشی و همکاری اصناف نیاز دارد. در کشوری که نواقص مختلفی در بازارهای مختلف و امکانات سوداگری، میانگین نرخ ۳۵ درصدی تورم در سال گذشته و نرخ سود بانکی ۲۰ درصد وجود دارد، نمیتوان براحتی اصلاحات و تغییرات مالیاتی را کلید زد. از سوی دیگر، از آنجا که نرخ سود واقعی ۱۵ درصد منفی است با این نرخ سود منفی، تمام تصمیماتی که گرفته میشود، مبنای تئوریک ندارد. درحالی که، در دنیا زمانی که تورم ۴ درصد باشد، سود بانکی ۵ درصد است بنابراین، سود بانکی از تورم بیشتر است.پارسا با اعلام اینکه سال قبل کل درآمدهای مالیاتی کشور کمتر از نصف مزایا و حقوق اجتنابناپذیر شاغلان بازنشسته کشور است، ادامه داد: پارادایم مالیات ستانی، مشارکت حاکمیت و مردم است و در مجموع زمانی که فرهنگ، قوانین، ساختار و بخشودگیهای موجود در کشور ایراد دارد، اجرای مالیات هم به مشکل برمیخورد و آن را از کارکرد اصلی و مناسب دور میکند. محاسبات ما نشان میدهد که باید بتوانید ۱۸ درصد بیشتر مالیات بگیرید که تا یک درصد سهم مالیات نسبت به تولید ناخالص داخلی را افزایش دهید.
رئیس کل سازمان امور مالیاتی با اشاره به قانون پایانههای فروشگاهی گفت: قانون پایانههای فروشگاهی و سامانه مؤدیان بهعنوان بزرگترین طرح کشور، ردیف اعتباری و نیروی استخدامی در سال گذشته نداشت که من از نیروهای خود سازمان در این زمینه استفاده کردم. این قانون را در چهار فاز مشخص تا پایان سالجاری به پایان میرسانیم و امیدواریم افتتاح آزمایشی آن را تا پایان دولت فعلی انجام دهیم. اکنون یک میلیون دستگاه کارتخوان ساماندهی شده و به سازمان امور مالیاتی وصل شده است. همچنین، ۳۲۰ هزار پرونده مالیاتی که متعلق به ۸۴۰ هزار دستگاه پوز است، به سازمان امور مالیاتی وصل است و اطلاعات آن در اختیار این سازمان قرار میگیرد. در راستای اجرای این قانون فاز بعدی فراخوانها و تکمیل زیرساختهای نرم افزاری و سخت افزاری است.
وی با اشاره به ۳۷۰ هزار میلیارد تومان معوقات مالیاتی گفت: تنها ۲۰ هزار میلیارد تومان از این میزان قابلیت تحقق طی دو سال را دارد زیرا، اگر فرهنگ و ساختار مالیاتی مربوطه در این زمینه وجود داشت، حتماً بالای ۳۷۰ هزار میلیارد تومان محقق میشود درحالی که این امکان در حال حاضر وجود ندارد. در حال حاضر، طبق محاسبات سازمان امور مالیاتی میزان فرار مالیاتی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۵۰ هزار میلیارد تومان آن مربوط به فرار مالیاتی و ۵۰ هزار میلیارد تومان دیگر به اجتناب مالیاتی مربوط میشود.پارسا با بیان اینکه اکنون تمام فرایندهای مالیاتی الکترونیکی است، بیان کرد: در سال گذشته، ۵۰ درصد خود اظهاری مردم بدون حسابرسی تأیید شد که باعث شد ارتباطات فیزیکی مؤدیان و مأموران مالیاتی بسیار کاهش پیدا کند. در روزهای اخیر، یک میلیون و ۶۰۰ هزار نفر اظهارنامههای خود را پر کردند و نهایت همراهی اصناف را مشاهده کردیم.
وی افزود: در حال حاضر، در راستای طرح جامع مالیاتی تمام اطلاعات دستگاههای مختلف در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار میگیرد.رئیس کل سازمان امور مالیاتی درباره رابطه بین درآمدهای مالیاتی و تورم گفت: در حال حاضر، ۵۰ درصد درآمدهای مالیاتی تحقق یافته را میتوانید به حساب تورم بگذارید و باقی آن حاصل تلاشهای صورت گرفته و تغییر سیاستها و اقدامات لازم است.پارسا با تأکید براینکه درآمدهای مالیاتی باید دو برابر تورم باشد، بیان کرد: اگر درآمدهای مالیاتی تحقق یافته در سال گذشته بیش از میزان تعیین شده در بودجه صورت نمیگرفت، حدود ۱۰ درصد به تورم اضافه میشد.
وی در پایان سخنانش مطرح کرد که نظام مالیاتی در دو سال گذشته تحولات زیادی داشت و در این مدت، ۳۰ درصد رسیدگیها بیشتر شده و ورودی هیأتهای مالیاتی و قرارهای اجرا نشده هر یک به ترتیب ۲۵ و ۹۰ درصد کاهش یافته است.
همچنین محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در این باره اظهار داشت: بر اساس گزارش بانک مرکزی تورم سال 99 بیش از 50 درصد بوده است. به گزارش فارس، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به عملکرد سازمان مالیاتی اظهار داشت: روی صحبت من در مورد ساختار و فرایندهای سازمان است و نه اشخاص. رویکردی که سازمان مالیاتی به سمت اقتصاد هوشمند داشته در عمل محقق نشد و این کلید واژهای است که وزیر اقتصاد و رئیس سازمان مالیاتی بر آن تأکید کرده بودند.بهگفته وی، در شرایطی هستیم که امکان آزمون و خطا نداریم، سازمان مالیات باید در مورد اجرای قوانین بازنگری کند، همه در تحلیل، تبیین و تهیه لوایح میکوشند و حتی لایحه به دولت میآید و بعد از آن در مجلس تصویب میشود، اما در اجرا با مشکل مواجه هستیم که نمونه آن اجرا نشدن سامانه پایانه فروشگاهی است.
رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس با بیان اینکه 10 میلیون پوز بانکی در کشور داریم که باید با همکاری مالیاتی و بانک مرکزی شناسه یکتا دریافت کنند، تصریح کرد: بیش از 40 درصد این پوزها پرونده مالیاتی ندارند، در حالی که تکلیف و ظرفیت قانون بوده است.
رشد ۲۴ درصدی درآمدهای مالیاتی
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: تحقق عدالت اجتماعی و همچنین توسعه همهجانبه کشور منوط به این است که متناسب با ظرفیت بالای اقتصادی، مالیات اخذ شود.
به گزارش سازمان امور مالیاتی ، فرهاد دژپسند اظهار داشت: عملکرد دستگاه مالیاتی در دولت دوازدهم بسیار متمایز با گذشته بوده؛ بهطوریکه با وجود تحریمها و شیوع ویروس کرونا، نظام مالیاتی توانست نقشها و کارکردهای حیاتی خود را به بهترین شکل اجرا کند.
وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: با وجود عملکرد قابل قبول دستگاه مالیاتی و رشد متوسط سالانه بیش از ۲۴ درصدی درآمدهای مالیاتی در دولتهای یازدهم و دوازدهم، هنوز نسبت مالیات به منابع بودجه دولت به میزان مناسبی نرسیده است.
دژپسند با تأکید بر اینکه نگاه به مالیات نباید صرفاً درآمدی باشد، گفت: مالیات فقط یک ابزار تأمین مالی دولت نیست؛ بلکه ابزاری مهم برای سیاستگذاری اقتصادی، توزیع ثروت، رفع نابرابری و گسترش عدالت اجتماعی و نهایتاً پیشرفت و توسعه پایدار کشور است.وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به سیاست «وصول مالیات با رعایت اصول»، بر ضرورت رعایت حال مؤدیان مالیاتی در شرایط کرونایی کشور تأکید کرد و گفت: حقالناس به هیچ عنوان نباید در سایه سیاست درآمدزایی حداکثری و استیفای حقوق دولت زائل شود.
گفت وگوی «ایران» با رؤسای بیمارستانها و رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره وضعیت مبتلایان و آمار فوتیها در پیک پنجم کرونا
آرایش بحرانی بیمارستانها در مقابله با ویروس دلتا
فریبا خاناحمدی-هدی هاشمی
خبرنگار
نگرانیها از شیوع ویروس دلتا در همه نقاط کشور قوت گرفته است. تعداد تستهای پیسیآر به طور بیسابقهای در روزهای اخیر زیاد شده و آمار مبتلایان نسبت به اوایل هفته بین دو تا سه برابر افزایش پیدا کرده است. در 24 ساعت منتهی به روز گذشته 17 هزار و 212 بیمار جدید شناسایی شد، 166 جان هم راهی قبرستانها شد و عدد بستری و ترخیص نیز در توازن منفی است. از طرفی کماکان آمار واکسیناسیون روزانه کرونا نیز 44 هزار و 265 دوز در شبانهروز برآورد میشود. طبق اعلام وزارت بهداشت مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 6 میلیون و 559 هزار و 650 دوز رسیده است. فرمانده عملیات ستاد کرونای تهران بر لزوم تسریع واکسیناسیون گروههای سنی 50 تا 60 سال تأکید میکند. همچنین روز گذشته سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در گفتوگو با خبرگزاری صدا و سیما اعلام کرد؛ براساس پیشبینیها تا فردا صبح (پنجشنبه 17 تیر) یکونیم میلیون دوز واکسن جدید وارد کشور میشود و هفته آخر تیر نیز یک و نیم میلیون دوز واکسن دیگر به کشور میرسد، علاوه بر این اکنون ۳۸۰ هزار دوز واکسن کووبرکت در اختیار داریم و ۴۰ هزار دوز دیگر در حال برچسبگذاری است. طبق آنچه علیرضا رئیسی گفته است؛ در اولویت واکسیناسیون بعدی گروههای سنی استانهای جنوبی و شرقی کشور سریعتر از دیگر افراد همسالشان در سایر استانها واکسن کرونا دریافت میکنند. به گونهای که واکسیناسیون در این استانها از ۶۵ سال به بالا اعلام خواهد شد، اما در دیگر استانها از ۶۸ سال به بالا (هر دو سال در یک گروه) اعلام میشود تا از ازدحام نیز پیشگیری شود.
شیوع کرونا در 120 شهر قرمز
در شرایطی که نقشه کرونایی کشور دستخوش یک واریانت جدید شده و رعایت پروتکلهای بهداشتی به عدد 68 درصد و در برخی استانها به زیر 40 درصد سقوط کرده است، بیمارستانها در پایتخت و 120 شهر قرمز کرونایی نیز با وخامت اوضاع فعلی به حال آمادهباش کامل درآمدهاند. در تهران موارد بستری نسبت به دو هفته پیش 5 برابر افزایش یافته و البته گزارشهای رسیده از مراکز درمانی نشان میدهد؛ نوجوانان و جوانان بالاترین درصد ابتلا و درگیری را با ویروس دلتا دارند. در این میان سطح گردش ویروس در تهران در حالی فعالتر شده که در گروهایهای سنی ۷۰ تا ۸۰ سال موارد بستری کاهش پیدا کرده است. مسئولان مدیریت کرونا در تهران بخشی از این موضوع را به دلیل تزریق واکسن و بخش دیگر هم حضور نیافتن برخی افراد پرخطر در محیطهای اجتماعی میدانند. در حال حاضر طبق رصدهای ستاد کرونا در تهران، الگوی مراجعه بیماران تغییر کرده است. در طول هفته اخیر بالاترین میزان گروه سنی که بستری شدند در ابتدا گروه سنی ۵۰ تا ۶۰ سال و بعد گروه ۴۰ تا ۵۰ سال و در مرحله بعدی ۳۰ تا ۴۰ سال بوده است. ابتلای بالای گروههای سنی زیر 40 سال البته گلایههای مسئولان را نیز در پی داشته است. رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران در این باره به «ایران» میگوید: با وجود آنکه تهران در وضعیت قرمز کرونایی به سر میبرد اما ما آرایش دفاعی متناسب با شهر قرمز را از سوی اصناف نمیبینیم. کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی در پایتخت زنگ خطر چرخش بالای ویروس دلتا را به صدا درآورده است. دیروز نیز فرمانده ستاد عملیات مقابله با ویروس کرونای استان تهران اعلام کرد که گونه دلتا یا همان ویروس جهشیافته هندی بتدریج الگوی غالب ایران خواهد شد. علیرضا زالی با تأکید بر ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی میگوید:« تقریباً هر فردی که دچار ویروس دلتا یا واریانتهای جهشیافته باشد، حداقل در مواجهه اولیه میتواند بین ۸ تا ۱۲ نفر را گرفتار کند.» به گفته وی، علائمی که در گذشته در مراجعان سرپایی داشتیم، شامل سرگیجه، سردرد و علائم توأمان گوارشی بود که در مراجعان سرپایی فعلی آبریزش بینی و مواردی از این قبیل بیشتر مشاهده میشود. همچنین علائم چشمی جزو علائم نسبتاً شایع در بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی است. ضعف، بیحالی و سرگیجه همچنان بالاترین علامتهای مراجعان بخشهای سرپایی را تشکیل میدهد. همچنین مطابق اعلام زالی؛ ابتلای بیشتر گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال در روزهای اخیر در تهران، بالا رفتن مرگومیر در گروه پایینتر، کوتاهتر شدن شروع علائم بالینی تا بستری شدن در بیمارستانها و زمان کوتاه بستری شدن از بخش عادی به مراقبتهای ویژه در بیمارستانها، نشاندهنده این است که با واریانت جهشیافته در تهران که همان گونه دلتا است، مواجه هستیم. به گفته زالی؛ موضوعی که در آزمایشهای مراجعان سرپایی و بستری بیمارستانها در روزهای اخیر جلب توجه میکند، بالا بودن بار ویروسی در آزمایشهای به عمل آمده است که نشان میدهد دستخوش یک واریانت جهش یافته جدید هستیم.
از طرفی با ورود به موج پنجم کرونا سازمان بهشت زهرای تهران در حالت آمادهباش کامل قرار گرفت و کارکنان این سازمان برای پنجمین بار در ۵۱۰ روز گذشته وارد شرایط ویژه و بحرانی شدند. سعید خال مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با اشاره به اینکه پیک مرگ کرونایی شهر تهران بشدت رو به افزایش است و در حالت شیب تند رو به بالا قرار دارد، گفت: در هفتههای گذشته در شرایط خطی و بین اعداد ۳۰ تا ۳۵ ثابت بودیم اما در روزهای گذشته عدد متوفیان کرونایی تهران با افزایش چشمگیری همراه بوده است.
آرایش دفاعی را از سوی اصناف در تهران، قرمز نمیبینیم
جلیل کوهپایهزاده رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره وضعیت پیک پنجم کرونا و آرایش بحرانی بیمارستانهای پایتخت به دلیل شیوع ویروس دلتا به «ایران» میگوید: از یکی دو هفته قبل روند ثابت قبلی در تعداد موارد بستری روند افزایشی به خود گرفت و نسبت به یک ماه گذشته صعودی شد. به دلیل اینکه انتقال و سرایت این جهش ویروس کرونا نسبت به جهشهای قبلی سریعتر اتفاق میافتد به سرعت واکنش نشان داده شد و تهران به عنوان شهر قرمز شناخته شد و بلافاصله پروتکلهای بهداشتی برای شهر قرمز تهران به اجرا درآمد هرچند که ضابطین بهداشتی در کنار سایر نیروهای ستاد ملی مقابله با کرونا بر اجرای پروتکلهای بهداشتی نظارت دارند اما متأسفانه آمادگی و شکل برخورد با وضعیت قرمز یا حالت دفاعی قرمز را در اصناف و مشاغل نمیبینم. هر چند که مردم استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنند اما گزارشهای رسیده نشان میدهد بسیاری از اصناف به اجرای پروتکلها پایبند نیستند.
وی در ادامه با اشاره به تعطیلی مشاغل گروه سه و چهار نیز عنوان میکند: برخی اماکن عمومی از جمله ورزشگاهها و سالنهایی که زیرمجموعه نهادها و سازمانهای خاصی هستند، تعطیل شدهاند. هرچند که تجمعات در مجامع عمومی کنسل اعلام شده با این حال آرایش خوبی در منطقه قرمز ایجاد نشده است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره روند واکسیناسیون سالمندان بالای 70 سال در استان تهران نیز میگوید: واکسیناسیون گروههای هدف که در اولویت هستند در حال انجام است سالمندانی که دوز اول واکسن سینوفارم را دریافت کرده بودند دوز دومشان در حال تکمیل است و از چند روز پیش در حال تکمیل واکسیناسیون سالمندان بالای 70 سال هستیم و از آخر هفته با واردات محموله جدید واکسن گروههای سنی جدید را اعلام میکنیم.
تزریق واکسن در 80 مرکز تجمیعی
وی با تأکید بر اینکه واکسیناسیون کرونا باید تسریع شود؛ میافزاید: در حال حاضر در تهران روزانه حدود ۲۰ هزار دوز واکسن کرونا به شهروندان بالای ۷۰ سال تزریق میشود، ولی اگر واکسن بموقع تأمین شود میتوان ظرفیت تزریق را با این تعداد مراکز تجمیعی به حدود ۷۰ هزار دوز رساند. مشاهدات ما نشان میدهد سالمندان بالای 70 سال که واکسن دریافت کردهاند نسبت به کسانی که هنوز واکسینه نشدهاند مرگومیر کمتری دارند که نشان میدهد واکسن باید با جدیت برای گروههای سنی حساس به سرعت تزریق شود.
وی با بیان اینکه در تهران هماکنون 80 مرکز تجمیعی واکسیناسیون داریم، میافزاید: ما منتظریم هرچه سریعتر واکسنهای ایرانی کرونا به سبد واکسیناسیون افزوده شود تا طرح گسترده واکسیناسیون عمومی در کشور افزایش چشمگیری
پیدا کند.
کوهپایهزاده با بیان اینکه موارد بستری نسبت به هفتههای پیش در تهران در برخی مراکز درمانی دو برابر شده است؛ میگوید: خوشبختانه مهارت و تجربه پزشکان شاغل در بخشهای کرونا افزایش یافته و از طرفی بخشهای آیسییو در بیمارستانها به ونتیلاتور مجهز شده و منابع کافی اکسیژن نیز در بیمارستانها فراهم است همه اینها از مرگومیر بیماران کم میکند به شرطی که بیماران نسبت به علائمشان هوشیار باشند و پیش از آنکه بیماری وارد فاز التهابی شود به مراکز سرپایی مراجعه کنند. در پیک چهارم کلینیکهای تخصصی سرپایی برای بیمارانی که نیاز به داروهای تزریقی دارند راهاندازی شده و این موضوع علاوه بر اینکه به کاهش اشغال تختهای بیمارستانی کمک کرده همچنین بیماران میتوانند بدون دغدغه تخت بیمارستانی و با نظارت پزشک تحت درمان داروهای ضد ویروسی قرار بگیرند.
افزایش دیگری با ویروس دلتا در نوجوانان و جوانان
محمد طالبپور رئیس بیمارستان سینا درباره وضعیت بیماران مراجعهکننده به این بیمارستان ریفرال به «ایران» میگوید: دو هفته قبل تعداد بیماران کرونایی به 30 نفر رسیده بود الان دوباره نزدیک به 150 بیمار کرونایی بستری داریم. مجدداً سه بخش دیگر را برای کروناییها فعال کردیم. نیمی از اورژانس را به بیماران کرونایی اختصاص دادیم. دیروز ظهر اورژانس بیمارستان غلغله بود. هم بخش کرونا هم بخش غیر کرونا.
طالبپور با بیان اینکه افزایش مراجعه بیماران غیرکرونایی محدودیتهایی را ایجاد کرده است؛ عنوان میکند: مردم در حوزه بیماریهای غیر کرونایی بیش از این نمیتوانند تحمل کنند و مراجعه نداشته باشند. این روزها بیش از پیکهای قبلی ناراحتیهای گوارشی و دیابت و قلبی همه به اورژانس مراجعه میکنند و انتظار دارند خدمات بگیرند. این در حالی است که نیروهای اورژانس به دلیل ماهها فعالیت شبانه روزی خسته و پرستارها عمیقاً درگیر گرفتارهای روحی شدهاند. بنابراین ما از مردم خواهش میکنیم از دورهمیها و تجمعات پرهیز کنند چرا که به دلیل شدت شیوع بالای ویروس دلتا گمان میرود اعضای خانوادهها همگی یک جا درگیر شوند.
وی درباره وضعیت جراحیهای الکتیو نیز میگوید: ما متناسب با دو کفه ترازو عمل میکنیم. دانشگاه علوم پزشکی تعداد تختهای بستری برای بیماران کرونایی را در هر بیمارستانی تعریف میکند. در حال حاضر 30 درصد تختهای ما در خدمت بیماران کرونایی است و 150 تخت از کروناییها اشغال شده است. متناسب با این کفه بیماران غیر کرونایی کمتر میشود و به محض کاهش پیک عملهای الکتیو فعال میشوند. در برخی روزها ضریب اشغال تخت 110 درصد بود یعنی برای 10 درصد تختها در یک روز دو مریض خوابیدهاند بهواسطه اینکه در پیکها تختها اورلود میشوند. با این حال بخشهای کرونا با اصول ایزولاسیون فعال هستند و برای بیماران کرونایی تغذیه مضاعف به منظور بهبودی سریعتر تعریف شده است.
به گفته طالبپور؛ هر چه از شیوع بحران کووید19 میگذرد قدرت تشخیص، شناسایی و درمان سرپایی در مطبها و مراکز سرپایی بالاتر میرود بخصوص آنکه جوانان بهتر به درمان سرپایی جواب میدهند. مریضهایی که در بیمارستانها بستری میشوند افراد میانسال 50 تا 60 سال هستند که علتش هم ابتلا به بیماریهای زمینهای است.
رئیس بیمارستان سینا از افزایش ابتلا به ویروس کرونا در جوانان خبر میدهد و میگوید: در پیک اخیر ابتلا در جوانان و نوجوانان به وفور دیده میشود. در این گروه افراد اگرچه کمتر به فازهای خطرناک بیماری میرسند ولی عامل اصلی انتقال بیماری محسوب میشوند. افراد جوان به دلیل عادیانگاری درگیر ویروس میشوند و آن را به دیگران منتقل میکنند. افراد نوجوان و جوان ناقلان خوبی برای بیماری هستند و در عوض افراد مستعد و ضعیف مبتلایان بدی برای بستری در بیمارستان هستند.
وی با بیان اینکه سالمندان بالای 70 سال به علت واکسیناسیون کمتر به ویروس کرونا مبتلا میشوند؛ عنوان میکند: اغلب بیماران ما افراد میانسالی هستند که واکسن نزدهاند. (البته مواردی هم داریم که واکسن زدهاند و گرفتار شدهاند اما درصد مرگومیرشان بسیار اندک است).
تمهیدات جدید استانداری تهران برای دستگاهها در موج پنجم کرونا
استاندار تهران با تأکید بر لزوم خودداری ادارات و دستگاهها از برگزاری جلسات غیرضروری میگوید: در صورت ضرورت جلسات حداکثر با ۱۵ نفر برگزار شود.
انوشیروان محسنی بندپی اظهار میدارد با توجه به لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی ابلاغی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا، متناسب با شرایط قرمز کرونایی ضرورت دارد کلیه ادارات و دستگاههای اجرایی حتیالمقدور از برگزاری جلسات خودداری کنند.
وی میافزاید: چنانچه دستگاههای اجرایی اهتمام لازم درخصوص دستورالعملهای مذکور را نداشته باشند، برابر با ضوابط اقدامات انضباطی نسبت به آنها اعمال خواهد شد.
افزایش آمار بیماران بستری در بیمارستانهای سیستان و بلوچستان
اخبار و تصاویر غم انگیزی از سیستان و بلوچستان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. نگاهها همه بهسمت سیستان و بلوچستان است.
روز گذشته، 27 نفر از اهالی این استان بر اثر کرونا جان خود را از دست دادهاند. همچنین تعداد فوت شدگان کرونا در استان به هزار و 739 نفر رسیده است. بر اساس آمار معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، در شبانه روز گذشته با ابتلای هزار و 533 مورد جدید، تعداد کل مبتلایان به 65 هزار و 56 نفر افزایش یافت و در حال حاضر در بیمارستانهای استان و بخشهای تنفسی، 734 نفر با علائم مثبت کرونا بستری هستند.
همین آمارهاست که موجب وحشت و نگرانی اهالی استان شده است. آنها در گفتوگو با «ایران» گفتند، تختهای بیمارستانی پر است و بیماران سردرگم شدهاند. حالا مردم نگاهشان به اقدامات دولت است. مشاهدات خبرنگار استانی «ایران» از منطقه نشان میدهد که همزمان با پیک پنجم کرونا و افزایش تعداد مبتلایان، بیمارستانها جای خالی ندارند. بیشتر مردم استان درگیر بیماری هستند و خیلیها هم برای رعایت پروتکلهای بهداشتی خانه نشین هستند. بیشتر مردم وحشتزده در خانه هایشان شب و روز میگذرانند. تمام ادارات تعطیل است و رفت و آمد مردم در بازار و کوچه و خیابان کمتر شده است. البته میادین اصلی شهر همچنان در اختیار کارگران روزمزد است آنهایی که مجبورند برای نان شب کار کنند در میادین اصلی شهر دیده میشوند آن هم بدون ماسک.
از سوی دیگر نمایندگان مردم سیستان و بلوچستان در مجلس در مصاحبههای مختلفی اعلام کردند، شرایط و وضعیت مردم در استان خوب نیست. خیلیها عزیز از دست دادهاند، بسیاری از افرادی هم که فاقد شناسنامهاند، مبتلا میشوند اما آمارشان ثبت و ضبط نمیشود.
بیمارستانها ونتیلاتور، داروی رمدسیویر و اکسیژن ساز نیاز دارند
نماینده مردم چابهار گفته است کیت تشخیص کرونا در بسیاری از مراکز آزمایشگاهی استان وجود ندارد و چون در روستاها تعداد زیادی از افراد فوت میکنند، بدون آنکه مشخص شود کرونا داشتهاند یا خیر؛ این افراد جزو آمار کروناییها به حساب نمیآیند، بنابراین مسئولان باید همه این مسائل را مد نظر بگیرند.
موضوعی که محمد هادی عباسی، مدیر روابط عمومی دانشگاه زاهدان به آن پاسخ میدهد: «تعداد موارد بستری و تعداد موارد مراجعه به بیمارستان افزایش پیدا کرده است. با وجود این حجم از بیماران طبیعتاً بیمارستانها هم پر میشود.اما ما تا آنجا که میتوانستیم تخت اضافه کردیم و حالا صرفاً در زاهدان بین ٨٠ تا ١٢٠ تخت خالی داریم. بیمار که وارد بیمارستان میشود ابتدا پذیرش میشود بعد از پذیرش است که فرد بستری میشود و افرادی که باید بستری شوند را حتماً در بیمارستانی بستری خواهیم کرد ممکن است بیمارستانی تخت خالی نداشته باشد ما موظفیم برای بیمار در بیمارستان دیگر تخت پیدا کنیم. مردم نگران تخت بیمارستانی نباشند ما همه تلاشمان را برای احداث تختهای جدید انجام خواهیم داد.»
ساخت یک بیمارستان توسط دولت
او در پاسخ به اینکه آیا بیمارستانهای صحرایی راهاندازی شده است، میگوید: «سه بیمارستان سیار با حضور ارتش در استان راهاندازی و تجهیزات مورد نیاز در بخشهای فنی و درمانی، کیتهای تشخیص، مراکز واکسیناسیون و تجهیزات لجستیکی مانند آمبولانس تأمین شده است.البته ارتش ٥٠ نفر از کادر بهداشتی خود را به استان فرستاده است. همچنین دولت یک بیمارستان در زاهدان ساخته است که هنوز افتتاح نشده امروز ١٠٠ تخت در این بیمارستان قرار داده و آن را در این چند روز تجهیز کردهایم.»
عباسی میافزاید: «بهخاطر کمیود نیروی کادر درمان ارتش نیروی انسانی در اختیارمان قرار داده است.کادر درمان در بیمارستانهای زاهدان مشغول فعالیت هستند بیش از ٩١ درصد کادر درمان ما واکسن کرونا را دریافت کردهاند. همچنین از تمام امکانات دستگاهها برای کاهش روند بیماری استفاده میشود.»
معاون درمان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در سفر به سیستان و بلوچستان اعلام میکند: بیمارستان سِل زابل که کار عمرانی آن تمام شده نیاز به تجهیزات دارد که قرار است تا هفته آینده مجهز شود.
جان بابایی تأکید میکند: تمام امکانات برای کاهش بیماری کرونا و همچنین کمک به روند بهبود شرایط کنونی در سیستان و بلوچستان، بسیج شدهاند.
خبرنگار
نگرانیها از شیوع ویروس دلتا در همه نقاط کشور قوت گرفته است. تعداد تستهای پیسیآر به طور بیسابقهای در روزهای اخیر زیاد شده و آمار مبتلایان نسبت به اوایل هفته بین دو تا سه برابر افزایش پیدا کرده است. در 24 ساعت منتهی به روز گذشته 17 هزار و 212 بیمار جدید شناسایی شد، 166 جان هم راهی قبرستانها شد و عدد بستری و ترخیص نیز در توازن منفی است. از طرفی کماکان آمار واکسیناسیون روزانه کرونا نیز 44 هزار و 265 دوز در شبانهروز برآورد میشود. طبق اعلام وزارت بهداشت مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به 6 میلیون و 559 هزار و 650 دوز رسیده است. فرمانده عملیات ستاد کرونای تهران بر لزوم تسریع واکسیناسیون گروههای سنی 50 تا 60 سال تأکید میکند. همچنین روز گذشته سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا در گفتوگو با خبرگزاری صدا و سیما اعلام کرد؛ براساس پیشبینیها تا فردا صبح (پنجشنبه 17 تیر) یکونیم میلیون دوز واکسن جدید وارد کشور میشود و هفته آخر تیر نیز یک و نیم میلیون دوز واکسن دیگر به کشور میرسد، علاوه بر این اکنون ۳۸۰ هزار دوز واکسن کووبرکت در اختیار داریم و ۴۰ هزار دوز دیگر در حال برچسبگذاری است. طبق آنچه علیرضا رئیسی گفته است؛ در اولویت واکسیناسیون بعدی گروههای سنی استانهای جنوبی و شرقی کشور سریعتر از دیگر افراد همسالشان در سایر استانها واکسن کرونا دریافت میکنند. به گونهای که واکسیناسیون در این استانها از ۶۵ سال به بالا اعلام خواهد شد، اما در دیگر استانها از ۶۸ سال به بالا (هر دو سال در یک گروه) اعلام میشود تا از ازدحام نیز پیشگیری شود.
شیوع کرونا در 120 شهر قرمز
در شرایطی که نقشه کرونایی کشور دستخوش یک واریانت جدید شده و رعایت پروتکلهای بهداشتی به عدد 68 درصد و در برخی استانها به زیر 40 درصد سقوط کرده است، بیمارستانها در پایتخت و 120 شهر قرمز کرونایی نیز با وخامت اوضاع فعلی به حال آمادهباش کامل درآمدهاند. در تهران موارد بستری نسبت به دو هفته پیش 5 برابر افزایش یافته و البته گزارشهای رسیده از مراکز درمانی نشان میدهد؛ نوجوانان و جوانان بالاترین درصد ابتلا و درگیری را با ویروس دلتا دارند. در این میان سطح گردش ویروس در تهران در حالی فعالتر شده که در گروهایهای سنی ۷۰ تا ۸۰ سال موارد بستری کاهش پیدا کرده است. مسئولان مدیریت کرونا در تهران بخشی از این موضوع را به دلیل تزریق واکسن و بخش دیگر هم حضور نیافتن برخی افراد پرخطر در محیطهای اجتماعی میدانند. در حال حاضر طبق رصدهای ستاد کرونا در تهران، الگوی مراجعه بیماران تغییر کرده است. در طول هفته اخیر بالاترین میزان گروه سنی که بستری شدند در ابتدا گروه سنی ۵۰ تا ۶۰ سال و بعد گروه ۴۰ تا ۵۰ سال و در مرحله بعدی ۳۰ تا ۴۰ سال بوده است. ابتلای بالای گروههای سنی زیر 40 سال البته گلایههای مسئولان را نیز در پی داشته است. رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران در این باره به «ایران» میگوید: با وجود آنکه تهران در وضعیت قرمز کرونایی به سر میبرد اما ما آرایش دفاعی متناسب با شهر قرمز را از سوی اصناف نمیبینیم. کاهش رعایت پروتکلهای بهداشتی در پایتخت زنگ خطر چرخش بالای ویروس دلتا را به صدا درآورده است. دیروز نیز فرمانده ستاد عملیات مقابله با ویروس کرونای استان تهران اعلام کرد که گونه دلتا یا همان ویروس جهشیافته هندی بتدریج الگوی غالب ایران خواهد شد. علیرضا زالی با تأکید بر ضرورت رعایت پروتکلهای بهداشتی میگوید:« تقریباً هر فردی که دچار ویروس دلتا یا واریانتهای جهشیافته باشد، حداقل در مواجهه اولیه میتواند بین ۸ تا ۱۲ نفر را گرفتار کند.» به گفته وی، علائمی که در گذشته در مراجعان سرپایی داشتیم، شامل سرگیجه، سردرد و علائم توأمان گوارشی بود که در مراجعان سرپایی فعلی آبریزش بینی و مواردی از این قبیل بیشتر مشاهده میشود. همچنین علائم چشمی جزو علائم نسبتاً شایع در بیماران مراجعهکننده به مراکز درمانی است. ضعف، بیحالی و سرگیجه همچنان بالاترین علامتهای مراجعان بخشهای سرپایی را تشکیل میدهد. همچنین مطابق اعلام زالی؛ ابتلای بیشتر گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال در روزهای اخیر در تهران، بالا رفتن مرگومیر در گروه پایینتر، کوتاهتر شدن شروع علائم بالینی تا بستری شدن در بیمارستانها و زمان کوتاه بستری شدن از بخش عادی به مراقبتهای ویژه در بیمارستانها، نشاندهنده این است که با واریانت جهشیافته در تهران که همان گونه دلتا است، مواجه هستیم. به گفته زالی؛ موضوعی که در آزمایشهای مراجعان سرپایی و بستری بیمارستانها در روزهای اخیر جلب توجه میکند، بالا بودن بار ویروسی در آزمایشهای به عمل آمده است که نشان میدهد دستخوش یک واریانت جهش یافته جدید هستیم.
از طرفی با ورود به موج پنجم کرونا سازمان بهشت زهرای تهران در حالت آمادهباش کامل قرار گرفت و کارکنان این سازمان برای پنجمین بار در ۵۱۰ روز گذشته وارد شرایط ویژه و بحرانی شدند. سعید خال مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) با اشاره به اینکه پیک مرگ کرونایی شهر تهران بشدت رو به افزایش است و در حالت شیب تند رو به بالا قرار دارد، گفت: در هفتههای گذشته در شرایط خطی و بین اعداد ۳۰ تا ۳۵ ثابت بودیم اما در روزهای گذشته عدد متوفیان کرونایی تهران با افزایش چشمگیری همراه بوده است.
آرایش دفاعی را از سوی اصناف در تهران، قرمز نمیبینیم
جلیل کوهپایهزاده رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره وضعیت پیک پنجم کرونا و آرایش بحرانی بیمارستانهای پایتخت به دلیل شیوع ویروس دلتا به «ایران» میگوید: از یکی دو هفته قبل روند ثابت قبلی در تعداد موارد بستری روند افزایشی به خود گرفت و نسبت به یک ماه گذشته صعودی شد. به دلیل اینکه انتقال و سرایت این جهش ویروس کرونا نسبت به جهشهای قبلی سریعتر اتفاق میافتد به سرعت واکنش نشان داده شد و تهران به عنوان شهر قرمز شناخته شد و بلافاصله پروتکلهای بهداشتی برای شهر قرمز تهران به اجرا درآمد هرچند که ضابطین بهداشتی در کنار سایر نیروهای ستاد ملی مقابله با کرونا بر اجرای پروتکلهای بهداشتی نظارت دارند اما متأسفانه آمادگی و شکل برخورد با وضعیت قرمز یا حالت دفاعی قرمز را در اصناف و مشاغل نمیبینم. هر چند که مردم استفاده از ماسک و رعایت فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنند اما گزارشهای رسیده نشان میدهد بسیاری از اصناف به اجرای پروتکلها پایبند نیستند.
وی در ادامه با اشاره به تعطیلی مشاغل گروه سه و چهار نیز عنوان میکند: برخی اماکن عمومی از جمله ورزشگاهها و سالنهایی که زیرمجموعه نهادها و سازمانهای خاصی هستند، تعطیل شدهاند. هرچند که تجمعات در مجامع عمومی کنسل اعلام شده با این حال آرایش خوبی در منطقه قرمز ایجاد نشده است.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران درباره روند واکسیناسیون سالمندان بالای 70 سال در استان تهران نیز میگوید: واکسیناسیون گروههای هدف که در اولویت هستند در حال انجام است سالمندانی که دوز اول واکسن سینوفارم را دریافت کرده بودند دوز دومشان در حال تکمیل است و از چند روز پیش در حال تکمیل واکسیناسیون سالمندان بالای 70 سال هستیم و از آخر هفته با واردات محموله جدید واکسن گروههای سنی جدید را اعلام میکنیم.
تزریق واکسن در 80 مرکز تجمیعی
وی با تأکید بر اینکه واکسیناسیون کرونا باید تسریع شود؛ میافزاید: در حال حاضر در تهران روزانه حدود ۲۰ هزار دوز واکسن کرونا به شهروندان بالای ۷۰ سال تزریق میشود، ولی اگر واکسن بموقع تأمین شود میتوان ظرفیت تزریق را با این تعداد مراکز تجمیعی به حدود ۷۰ هزار دوز رساند. مشاهدات ما نشان میدهد سالمندان بالای 70 سال که واکسن دریافت کردهاند نسبت به کسانی که هنوز واکسینه نشدهاند مرگومیر کمتری دارند که نشان میدهد واکسن باید با جدیت برای گروههای سنی حساس به سرعت تزریق شود.
وی با بیان اینکه در تهران هماکنون 80 مرکز تجمیعی واکسیناسیون داریم، میافزاید: ما منتظریم هرچه سریعتر واکسنهای ایرانی کرونا به سبد واکسیناسیون افزوده شود تا طرح گسترده واکسیناسیون عمومی در کشور افزایش چشمگیری
پیدا کند.
کوهپایهزاده با بیان اینکه موارد بستری نسبت به هفتههای پیش در تهران در برخی مراکز درمانی دو برابر شده است؛ میگوید: خوشبختانه مهارت و تجربه پزشکان شاغل در بخشهای کرونا افزایش یافته و از طرفی بخشهای آیسییو در بیمارستانها به ونتیلاتور مجهز شده و منابع کافی اکسیژن نیز در بیمارستانها فراهم است همه اینها از مرگومیر بیماران کم میکند به شرطی که بیماران نسبت به علائمشان هوشیار باشند و پیش از آنکه بیماری وارد فاز التهابی شود به مراکز سرپایی مراجعه کنند. در پیک چهارم کلینیکهای تخصصی سرپایی برای بیمارانی که نیاز به داروهای تزریقی دارند راهاندازی شده و این موضوع علاوه بر اینکه به کاهش اشغال تختهای بیمارستانی کمک کرده همچنین بیماران میتوانند بدون دغدغه تخت بیمارستانی و با نظارت پزشک تحت درمان داروهای ضد ویروسی قرار بگیرند.
افزایش دیگری با ویروس دلتا در نوجوانان و جوانان
محمد طالبپور رئیس بیمارستان سینا درباره وضعیت بیماران مراجعهکننده به این بیمارستان ریفرال به «ایران» میگوید: دو هفته قبل تعداد بیماران کرونایی به 30 نفر رسیده بود الان دوباره نزدیک به 150 بیمار کرونایی بستری داریم. مجدداً سه بخش دیگر را برای کروناییها فعال کردیم. نیمی از اورژانس را به بیماران کرونایی اختصاص دادیم. دیروز ظهر اورژانس بیمارستان غلغله بود. هم بخش کرونا هم بخش غیر کرونا.
طالبپور با بیان اینکه افزایش مراجعه بیماران غیرکرونایی محدودیتهایی را ایجاد کرده است؛ عنوان میکند: مردم در حوزه بیماریهای غیر کرونایی بیش از این نمیتوانند تحمل کنند و مراجعه نداشته باشند. این روزها بیش از پیکهای قبلی ناراحتیهای گوارشی و دیابت و قلبی همه به اورژانس مراجعه میکنند و انتظار دارند خدمات بگیرند. این در حالی است که نیروهای اورژانس به دلیل ماهها فعالیت شبانه روزی خسته و پرستارها عمیقاً درگیر گرفتارهای روحی شدهاند. بنابراین ما از مردم خواهش میکنیم از دورهمیها و تجمعات پرهیز کنند چرا که به دلیل شدت شیوع بالای ویروس دلتا گمان میرود اعضای خانوادهها همگی یک جا درگیر شوند.
وی درباره وضعیت جراحیهای الکتیو نیز میگوید: ما متناسب با دو کفه ترازو عمل میکنیم. دانشگاه علوم پزشکی تعداد تختهای بستری برای بیماران کرونایی را در هر بیمارستانی تعریف میکند. در حال حاضر 30 درصد تختهای ما در خدمت بیماران کرونایی است و 150 تخت از کروناییها اشغال شده است. متناسب با این کفه بیماران غیر کرونایی کمتر میشود و به محض کاهش پیک عملهای الکتیو فعال میشوند. در برخی روزها ضریب اشغال تخت 110 درصد بود یعنی برای 10 درصد تختها در یک روز دو مریض خوابیدهاند بهواسطه اینکه در پیکها تختها اورلود میشوند. با این حال بخشهای کرونا با اصول ایزولاسیون فعال هستند و برای بیماران کرونایی تغذیه مضاعف به منظور بهبودی سریعتر تعریف شده است.
به گفته طالبپور؛ هر چه از شیوع بحران کووید19 میگذرد قدرت تشخیص، شناسایی و درمان سرپایی در مطبها و مراکز سرپایی بالاتر میرود بخصوص آنکه جوانان بهتر به درمان سرپایی جواب میدهند. مریضهایی که در بیمارستانها بستری میشوند افراد میانسال 50 تا 60 سال هستند که علتش هم ابتلا به بیماریهای زمینهای است.
رئیس بیمارستان سینا از افزایش ابتلا به ویروس کرونا در جوانان خبر میدهد و میگوید: در پیک اخیر ابتلا در جوانان و نوجوانان به وفور دیده میشود. در این گروه افراد اگرچه کمتر به فازهای خطرناک بیماری میرسند ولی عامل اصلی انتقال بیماری محسوب میشوند. افراد جوان به دلیل عادیانگاری درگیر ویروس میشوند و آن را به دیگران منتقل میکنند. افراد نوجوان و جوان ناقلان خوبی برای بیماری هستند و در عوض افراد مستعد و ضعیف مبتلایان بدی برای بستری در بیمارستان هستند.
وی با بیان اینکه سالمندان بالای 70 سال به علت واکسیناسیون کمتر به ویروس کرونا مبتلا میشوند؛ عنوان میکند: اغلب بیماران ما افراد میانسالی هستند که واکسن نزدهاند. (البته مواردی هم داریم که واکسن زدهاند و گرفتار شدهاند اما درصد مرگومیرشان بسیار اندک است).
تمهیدات جدید استانداری تهران برای دستگاهها در موج پنجم کرونا
استاندار تهران با تأکید بر لزوم خودداری ادارات و دستگاهها از برگزاری جلسات غیرضروری میگوید: در صورت ضرورت جلسات حداکثر با ۱۵ نفر برگزار شود.
انوشیروان محسنی بندپی اظهار میدارد با توجه به لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی ابلاغی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا، متناسب با شرایط قرمز کرونایی ضرورت دارد کلیه ادارات و دستگاههای اجرایی حتیالمقدور از برگزاری جلسات خودداری کنند.
وی میافزاید: چنانچه دستگاههای اجرایی اهتمام لازم درخصوص دستورالعملهای مذکور را نداشته باشند، برابر با ضوابط اقدامات انضباطی نسبت به آنها اعمال خواهد شد.
افزایش آمار بیماران بستری در بیمارستانهای سیستان و بلوچستان
اخبار و تصاویر غم انگیزی از سیستان و بلوچستان در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود. نگاهها همه بهسمت سیستان و بلوچستان است.
روز گذشته، 27 نفر از اهالی این استان بر اثر کرونا جان خود را از دست دادهاند. همچنین تعداد فوت شدگان کرونا در استان به هزار و 739 نفر رسیده است. بر اساس آمار معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، در شبانه روز گذشته با ابتلای هزار و 533 مورد جدید، تعداد کل مبتلایان به 65 هزار و 56 نفر افزایش یافت و در حال حاضر در بیمارستانهای استان و بخشهای تنفسی، 734 نفر با علائم مثبت کرونا بستری هستند.
همین آمارهاست که موجب وحشت و نگرانی اهالی استان شده است. آنها در گفتوگو با «ایران» گفتند، تختهای بیمارستانی پر است و بیماران سردرگم شدهاند. حالا مردم نگاهشان به اقدامات دولت است. مشاهدات خبرنگار استانی «ایران» از منطقه نشان میدهد که همزمان با پیک پنجم کرونا و افزایش تعداد مبتلایان، بیمارستانها جای خالی ندارند. بیشتر مردم استان درگیر بیماری هستند و خیلیها هم برای رعایت پروتکلهای بهداشتی خانه نشین هستند. بیشتر مردم وحشتزده در خانه هایشان شب و روز میگذرانند. تمام ادارات تعطیل است و رفت و آمد مردم در بازار و کوچه و خیابان کمتر شده است. البته میادین اصلی شهر همچنان در اختیار کارگران روزمزد است آنهایی که مجبورند برای نان شب کار کنند در میادین اصلی شهر دیده میشوند آن هم بدون ماسک.
از سوی دیگر نمایندگان مردم سیستان و بلوچستان در مجلس در مصاحبههای مختلفی اعلام کردند، شرایط و وضعیت مردم در استان خوب نیست. خیلیها عزیز از دست دادهاند، بسیاری از افرادی هم که فاقد شناسنامهاند، مبتلا میشوند اما آمارشان ثبت و ضبط نمیشود.
بیمارستانها ونتیلاتور، داروی رمدسیویر و اکسیژن ساز نیاز دارند
نماینده مردم چابهار گفته است کیت تشخیص کرونا در بسیاری از مراکز آزمایشگاهی استان وجود ندارد و چون در روستاها تعداد زیادی از افراد فوت میکنند، بدون آنکه مشخص شود کرونا داشتهاند یا خیر؛ این افراد جزو آمار کروناییها به حساب نمیآیند، بنابراین مسئولان باید همه این مسائل را مد نظر بگیرند.
موضوعی که محمد هادی عباسی، مدیر روابط عمومی دانشگاه زاهدان به آن پاسخ میدهد: «تعداد موارد بستری و تعداد موارد مراجعه به بیمارستان افزایش پیدا کرده است. با وجود این حجم از بیماران طبیعتاً بیمارستانها هم پر میشود.اما ما تا آنجا که میتوانستیم تخت اضافه کردیم و حالا صرفاً در زاهدان بین ٨٠ تا ١٢٠ تخت خالی داریم. بیمار که وارد بیمارستان میشود ابتدا پذیرش میشود بعد از پذیرش است که فرد بستری میشود و افرادی که باید بستری شوند را حتماً در بیمارستانی بستری خواهیم کرد ممکن است بیمارستانی تخت خالی نداشته باشد ما موظفیم برای بیمار در بیمارستان دیگر تخت پیدا کنیم. مردم نگران تخت بیمارستانی نباشند ما همه تلاشمان را برای احداث تختهای جدید انجام خواهیم داد.»
ساخت یک بیمارستان توسط دولت
او در پاسخ به اینکه آیا بیمارستانهای صحرایی راهاندازی شده است، میگوید: «سه بیمارستان سیار با حضور ارتش در استان راهاندازی و تجهیزات مورد نیاز در بخشهای فنی و درمانی، کیتهای تشخیص، مراکز واکسیناسیون و تجهیزات لجستیکی مانند آمبولانس تأمین شده است.البته ارتش ٥٠ نفر از کادر بهداشتی خود را به استان فرستاده است. همچنین دولت یک بیمارستان در زاهدان ساخته است که هنوز افتتاح نشده امروز ١٠٠ تخت در این بیمارستان قرار داده و آن را در این چند روز تجهیز کردهایم.»
عباسی میافزاید: «بهخاطر کمیود نیروی کادر درمان ارتش نیروی انسانی در اختیارمان قرار داده است.کادر درمان در بیمارستانهای زاهدان مشغول فعالیت هستند بیش از ٩١ درصد کادر درمان ما واکسن کرونا را دریافت کردهاند. همچنین از تمام امکانات دستگاهها برای کاهش روند بیماری استفاده میشود.»
معاون درمان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در سفر به سیستان و بلوچستان اعلام میکند: بیمارستان سِل زابل که کار عمرانی آن تمام شده نیاز به تجهیزات دارد که قرار است تا هفته آینده مجهز شود.
جان بابایی تأکید میکند: تمام امکانات برای کاهش بیماری کرونا و همچنین کمک به روند بهبود شرایط کنونی در سیستان و بلوچستان، بسیج شدهاند.
کپی کاری از برنامه های خارجی در شبکههای تلویزیونی خوب است یا بد؟
کپی برابر با اصل
یوسف حیدری
گزارش نویس
رو به دوربین میگوید «این برنامه کپی شده ولی با وجود این سعی میکنیم بهترین کپی از برنامه اصلی باشد: برنامههایی مثل تاک شو، مسابقه یا استعدادیابی، همه یک اصل دارند که کشوری آن را میسازد و بقیه کپی میکنند. این عجیب و غریب نیست. جزءبهجزء این مسابقه هم کپی است. البته سعی کردیم خیلی خوب کپی کنیم و این هم هنر است.» مجری قبل از شروع سری جدید برنامه این حرفها را میزند؛ حرفهایی که بیسابقه بوده و برای اولین بار یک مجری که سابقه بازیگری و کارگردانی سینما و تلویزیون را هم دارد، آن را بیان میکند.
کپی کاری در برنامههای تلویزیونی مرسوم و عادی است ولی وقتی در آن خلاقیت نباشد مخاطب واکنش منفی نشان میدهد. البته برنامههایی هم هستند که بسیار خوب کپی میشوند و مخاطبان زیادی را هم جذب میکنند. این را محمد حسین میگوید. دانشجوی علوم ارتباطات و یکی از دنبال کنندههای برنامههای تلویزیونی: «خیلی از مردم به ماهواره دسترسی دارند و برنامهها و تاک شوهای بسیاری را هم در شبکههای مختلف ماهوارهای دنبال میکنند. برخی از این مسابقهها یا استعدادیابیها به قدری جذاب هستند که در سراسر جهان طرفدار پیدا کرده و مردم بسیاری از کشورها آنها را دنبال میکنند. مدتی بعد هم مثل همین برنامهها یا مسابقات در رسانه ملی ما پخش میشود. البته به نظر من کپی کردن از این برنامههای پرطرفدار ایرادی ندارد. اما وقتی قرار است کپی کاری شود باید این تاک شوها و مسابقات به نوعی بومیسازی و کمی هم خلاقیت و نوآوری در آنها باشد تا مخاطب احساس نکند صفر تا صد این برنامه کپی شده است. گاهی اوقات برنامههایی تولید و پخش میشود که خیلی از مخاطبان میتوانند مراحل بعدی آن را هم حدس بزنند چون مدل این برنامه را در شبکههای ماهوارهای دیدهاند.»
لیلا کارمند یکی از کتابفروشیهای تهران هم معتقد است کپی کاری از تاک شوها یا مسابقات معروف شبکههای خارجی میتواند برای مخاطب جذاب باشد اما باید سطح کیفی این برنامهها بالا باشد: «یکی از برنامههای موفق که مخاطبان زیادی هم در سراسر دنیا دارد مسابقه استعدادیابی است که بسیاری از کشورهای دنیا با کپی از این مسابقه آن را تولید و اجرا میکنند. این برنامه دو سال گذشته نیز در ایران با نام عصر جدید تولید و اجرا شد. شیوه کپیکاری این مسابقه و نوع اجرا واکنش مردم را در پی داشت و در فضای مجازی مردم درباره آن صحبت میکردند. اما این برنامه توانست مخاطبان زیادی را جذب کند و شاید بتوان گفت در کپی کاری و استعدادیابی موفق بود. اما تاک شوها و برنامههایی هم هستند که با وجود کپی کاری اقبال زیادی بین مخاطبان پیدا نکردند و دلیل آن نداشتن خلاقیت در برنامه است. وقتی مخاطب احساس میکند نمونه خارجی این مسابقه به مراتب جذابتر است ترجیح میدهد آن را تماشا کند.»
دکتر اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه از موافقان کپی کاری در برنامههای تلویزیونی است اما شرط آن را داشتن خلاقیت و احترام به مخاطب میداند. به اعتقاد او نباید در همه زمینهها تقلید کننده باشیم زیرا نتیجه عکس میدهد: «حوزههای مختلف علمی و تراکمی هستند و کارهای هنری هم تا حدی میراث گذشتهها است.
قرار نیست همه چیز را بخواهیم از اول تولید کنیم. مثلاً چرخ دوباره اختراع نمیشود و تولید کنندهها سعی میکنند کیفیت و تنوع تولید را بالا ببرند. به نظر من اگر برنامه خوبی در یک کشوری تولید میشود و جذابیت دارد اشکالی ندارد از این برنامه، موضوع و قالب ایده را بگیریم و اگر مغایر با فرهنگ ما نباشد آن را کپی کنیم. تا اینجای کار ایرادی ندارد اما اشکال آنجاست که همه کارها کپی باشند. مخاطب اگر در برنامههای تاک شو یا مسابقات کپی شده ردپای خلاقیت، نبوغ و ابتکار نبیند، احساس میکند به او بیتوجهی میشود. البته برخی از تهیه کنندهها و برنامه سازان به این موضوع توجهی ندارند. البته این موضوع در حوزههای خبری هم اتفاق میافتد.در کتاب راهنمای پوشش خبری مدل 701515 را در ارتباط با کپی کاری و داشتن خلاقیت در تهیه گزارش خبری مطرح کردم. برخی سوژهها متعلق به یک رسانه خاص نیست و برای همه است. شرایط هم به گونهای است که باید این خبر و گزارش خبری منتشر شود. 15 درصد اخبار و گزارشهای خبری به این شکل هستند. اما 15 درصد بقیه سوژهها و گزارشها جایی مطرح نشده و این خلاقیت و ابتکار فردی است که آن را طرح و تولید میکند. اما 70 درصد سوژهها برای همه است و شما باید اختصاصیسازی کنید. یعنی شیوه ارائه آن متفاوت باشد. به هرحال بخشی از کار کپی است و این اشکالی ندارد و بخش دیگری هم اختصاصی است اما باید برای 70 درصد دیگر با خلاقیت بومیسازی کرد. یعنی ممکن است سوژه و کلیت برنامه برای دیگران باشد اما با خلاقیت و بومیسازی میتوان این برنامه را تولید و ارائه داد طوری که ردپای منبع اولیه و مؤلف اولیه در آن گم باشد یا مخاطب عادی نتواند آن را پیدا کند.»
دکتر آنی میرزاخانیان استاد دانشگاه و مدرس ارتباطات مقوله کپی کاری در برنامههای تلویزیونی را از دو منظر اقتصاد و فرهنگ بررسی میکند و معتقد است کپی کاری از برنامههای موفق اشکالی ندارد اما میتوانیم در کنار آن با بومیسازی در جهت تولید برنامه و صادر کردن آن تلاش کنیم: «یکی از رسالتهای تلویزیون سرگرم کردن است و تلاش میکند تا با تولید برنامههای سرگرمی مخاطب بیشتری جذب کند. در کشور ما قانون کپی رایت وجود ندارد و چه بسا اگر این قانون وجود داشت میتوانستیم با دیگر کشورها در زمینه تولید برنامههای سرگرمی، مسابقه و تاکشو همکاری داشته باشیم.
بسیاری از برنامهها با محوریت مسابقه و تاک شو کپی از برنامههایی است که در کشورهای مختلف اجرا میشوند و مخاطبان زیادی هم دارند. برخی از تهیه کنندهها بدون خلاقیت تنها به ساخت دکورهای لاکچری و استفاده از سلبریتیها بسنده میکنند و همه تلاش آنها گرفتن آگهی و در مجموع هزینه و فایده است. کشورهای سازنده این برنامهها ابتدا مخاطب سنجی درست و دقیق انجام میدهند و بر اساس آن برنامه میسازند. به هر حال برنامهای که بر اساس مخاطب سنجی تهیه شده و نیاز مخاطب نیز در آن گنجانده میشود با اقبال عمومی هم همراه میشود.
برنامه سازان کشورهای دیگر برای بالا بردن شمار مخاطب از این برنامهها کپی میکنند درحالی که باید قبل از آن مخاطبسنجی کنند. براساس نظریه ریچارد هوگارت درباره فرهنگ و تمدن در مطالعات فرهنگی ما میتوانیم این برنامهها را بومیسازی و ایرانیسازی کنیم. لزومی ندارد دقیقاً مثل آن برنامه را اجرا کنیم. تجربه چند کشور در بومیسازی این برنامهها میتواند الگوی خوبی در این زمینه باشند. متأسفانه ما در تولید برنامهها برندسازی نمیکنیم و باعث میشویم مخاطب که دنبال کردن برنامههای برند برای او جذابیت دارد علاقهای به برنامههای کپی نشان ندهد.
به اعتقاد دکتر نصراللهی، مخاطب وقتی احساس کند در برنامه کپی شده خلاقیت وجود دارد و تهیه کننده برای آن وقت گذاشته است جذب این برنامه میشود: «استفاده از تجربیات دیگران کار خوبی است و این را میتوان در برنامههای تاک شو و برنامههایی با محوریت مسابقه دید. ولی اگر قرار باشد در همه زمینهها تقلید کنیم مخاطب حس میکند زحمتی برای تولید این برنامه کشیده نشده و صداقت هم وجود ندارد.
حتی دکور و لوکیشن برنامه نیز کپی است. این نوع کپیبرداری بر مخاطب اثر معکوس دارد و باعث بیتوجهی او به این برنامهها میشود. همین امر را هم میتوانیم در جراید ببینیم. اگر 15 درصد از مطالب روزنامه که تیترهای آن در صفحه اول به نمایش در میآید تولیدی و با خلاقیت روزنامه نگار باشد، این روزنامه متنوع و جذاب میشود و مخاطب پیدا میکند اما امروز وقتی در کیوسک روزنامهفروشی به روزنامهها نگاه میکنیم بسیاری از مطالب آنها تکراری است و تقریباً شبیه هم هستند. این کار باعث میشود جذابیت از بین برود و مخاطب علاقهای به آن نشان ندهد.»
گزارش نویس
رو به دوربین میگوید «این برنامه کپی شده ولی با وجود این سعی میکنیم بهترین کپی از برنامه اصلی باشد: برنامههایی مثل تاک شو، مسابقه یا استعدادیابی، همه یک اصل دارند که کشوری آن را میسازد و بقیه کپی میکنند. این عجیب و غریب نیست. جزءبهجزء این مسابقه هم کپی است. البته سعی کردیم خیلی خوب کپی کنیم و این هم هنر است.» مجری قبل از شروع سری جدید برنامه این حرفها را میزند؛ حرفهایی که بیسابقه بوده و برای اولین بار یک مجری که سابقه بازیگری و کارگردانی سینما و تلویزیون را هم دارد، آن را بیان میکند.
کپی کاری در برنامههای تلویزیونی مرسوم و عادی است ولی وقتی در آن خلاقیت نباشد مخاطب واکنش منفی نشان میدهد. البته برنامههایی هم هستند که بسیار خوب کپی میشوند و مخاطبان زیادی را هم جذب میکنند. این را محمد حسین میگوید. دانشجوی علوم ارتباطات و یکی از دنبال کنندههای برنامههای تلویزیونی: «خیلی از مردم به ماهواره دسترسی دارند و برنامهها و تاک شوهای بسیاری را هم در شبکههای مختلف ماهوارهای دنبال میکنند. برخی از این مسابقهها یا استعدادیابیها به قدری جذاب هستند که در سراسر جهان طرفدار پیدا کرده و مردم بسیاری از کشورها آنها را دنبال میکنند. مدتی بعد هم مثل همین برنامهها یا مسابقات در رسانه ملی ما پخش میشود. البته به نظر من کپی کردن از این برنامههای پرطرفدار ایرادی ندارد. اما وقتی قرار است کپی کاری شود باید این تاک شوها و مسابقات به نوعی بومیسازی و کمی هم خلاقیت و نوآوری در آنها باشد تا مخاطب احساس نکند صفر تا صد این برنامه کپی شده است. گاهی اوقات برنامههایی تولید و پخش میشود که خیلی از مخاطبان میتوانند مراحل بعدی آن را هم حدس بزنند چون مدل این برنامه را در شبکههای ماهوارهای دیدهاند.»
لیلا کارمند یکی از کتابفروشیهای تهران هم معتقد است کپی کاری از تاک شوها یا مسابقات معروف شبکههای خارجی میتواند برای مخاطب جذاب باشد اما باید سطح کیفی این برنامهها بالا باشد: «یکی از برنامههای موفق که مخاطبان زیادی هم در سراسر دنیا دارد مسابقه استعدادیابی است که بسیاری از کشورهای دنیا با کپی از این مسابقه آن را تولید و اجرا میکنند. این برنامه دو سال گذشته نیز در ایران با نام عصر جدید تولید و اجرا شد. شیوه کپیکاری این مسابقه و نوع اجرا واکنش مردم را در پی داشت و در فضای مجازی مردم درباره آن صحبت میکردند. اما این برنامه توانست مخاطبان زیادی را جذب کند و شاید بتوان گفت در کپی کاری و استعدادیابی موفق بود. اما تاک شوها و برنامههایی هم هستند که با وجود کپی کاری اقبال زیادی بین مخاطبان پیدا نکردند و دلیل آن نداشتن خلاقیت در برنامه است. وقتی مخاطب احساس میکند نمونه خارجی این مسابقه به مراتب جذابتر است ترجیح میدهد آن را تماشا کند.»
دکتر اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و مطالعات رسانه از موافقان کپی کاری در برنامههای تلویزیونی است اما شرط آن را داشتن خلاقیت و احترام به مخاطب میداند. به اعتقاد او نباید در همه زمینهها تقلید کننده باشیم زیرا نتیجه عکس میدهد: «حوزههای مختلف علمی و تراکمی هستند و کارهای هنری هم تا حدی میراث گذشتهها است.
قرار نیست همه چیز را بخواهیم از اول تولید کنیم. مثلاً چرخ دوباره اختراع نمیشود و تولید کنندهها سعی میکنند کیفیت و تنوع تولید را بالا ببرند. به نظر من اگر برنامه خوبی در یک کشوری تولید میشود و جذابیت دارد اشکالی ندارد از این برنامه، موضوع و قالب ایده را بگیریم و اگر مغایر با فرهنگ ما نباشد آن را کپی کنیم. تا اینجای کار ایرادی ندارد اما اشکال آنجاست که همه کارها کپی باشند. مخاطب اگر در برنامههای تاک شو یا مسابقات کپی شده ردپای خلاقیت، نبوغ و ابتکار نبیند، احساس میکند به او بیتوجهی میشود. البته برخی از تهیه کنندهها و برنامه سازان به این موضوع توجهی ندارند. البته این موضوع در حوزههای خبری هم اتفاق میافتد.در کتاب راهنمای پوشش خبری مدل 701515 را در ارتباط با کپی کاری و داشتن خلاقیت در تهیه گزارش خبری مطرح کردم. برخی سوژهها متعلق به یک رسانه خاص نیست و برای همه است. شرایط هم به گونهای است که باید این خبر و گزارش خبری منتشر شود. 15 درصد اخبار و گزارشهای خبری به این شکل هستند. اما 15 درصد بقیه سوژهها و گزارشها جایی مطرح نشده و این خلاقیت و ابتکار فردی است که آن را طرح و تولید میکند. اما 70 درصد سوژهها برای همه است و شما باید اختصاصیسازی کنید. یعنی شیوه ارائه آن متفاوت باشد. به هرحال بخشی از کار کپی است و این اشکالی ندارد و بخش دیگری هم اختصاصی است اما باید برای 70 درصد دیگر با خلاقیت بومیسازی کرد. یعنی ممکن است سوژه و کلیت برنامه برای دیگران باشد اما با خلاقیت و بومیسازی میتوان این برنامه را تولید و ارائه داد طوری که ردپای منبع اولیه و مؤلف اولیه در آن گم باشد یا مخاطب عادی نتواند آن را پیدا کند.»
دکتر آنی میرزاخانیان استاد دانشگاه و مدرس ارتباطات مقوله کپی کاری در برنامههای تلویزیونی را از دو منظر اقتصاد و فرهنگ بررسی میکند و معتقد است کپی کاری از برنامههای موفق اشکالی ندارد اما میتوانیم در کنار آن با بومیسازی در جهت تولید برنامه و صادر کردن آن تلاش کنیم: «یکی از رسالتهای تلویزیون سرگرم کردن است و تلاش میکند تا با تولید برنامههای سرگرمی مخاطب بیشتری جذب کند. در کشور ما قانون کپی رایت وجود ندارد و چه بسا اگر این قانون وجود داشت میتوانستیم با دیگر کشورها در زمینه تولید برنامههای سرگرمی، مسابقه و تاکشو همکاری داشته باشیم.
بسیاری از برنامهها با محوریت مسابقه و تاک شو کپی از برنامههایی است که در کشورهای مختلف اجرا میشوند و مخاطبان زیادی هم دارند. برخی از تهیه کنندهها بدون خلاقیت تنها به ساخت دکورهای لاکچری و استفاده از سلبریتیها بسنده میکنند و همه تلاش آنها گرفتن آگهی و در مجموع هزینه و فایده است. کشورهای سازنده این برنامهها ابتدا مخاطب سنجی درست و دقیق انجام میدهند و بر اساس آن برنامه میسازند. به هر حال برنامهای که بر اساس مخاطب سنجی تهیه شده و نیاز مخاطب نیز در آن گنجانده میشود با اقبال عمومی هم همراه میشود.
برنامه سازان کشورهای دیگر برای بالا بردن شمار مخاطب از این برنامهها کپی میکنند درحالی که باید قبل از آن مخاطبسنجی کنند. براساس نظریه ریچارد هوگارت درباره فرهنگ و تمدن در مطالعات فرهنگی ما میتوانیم این برنامهها را بومیسازی و ایرانیسازی کنیم. لزومی ندارد دقیقاً مثل آن برنامه را اجرا کنیم. تجربه چند کشور در بومیسازی این برنامهها میتواند الگوی خوبی در این زمینه باشند. متأسفانه ما در تولید برنامهها برندسازی نمیکنیم و باعث میشویم مخاطب که دنبال کردن برنامههای برند برای او جذابیت دارد علاقهای به برنامههای کپی نشان ندهد.
به اعتقاد دکتر نصراللهی، مخاطب وقتی احساس کند در برنامه کپی شده خلاقیت وجود دارد و تهیه کننده برای آن وقت گذاشته است جذب این برنامه میشود: «استفاده از تجربیات دیگران کار خوبی است و این را میتوان در برنامههای تاک شو و برنامههایی با محوریت مسابقه دید. ولی اگر قرار باشد در همه زمینهها تقلید کنیم مخاطب حس میکند زحمتی برای تولید این برنامه کشیده نشده و صداقت هم وجود ندارد.
حتی دکور و لوکیشن برنامه نیز کپی است. این نوع کپیبرداری بر مخاطب اثر معکوس دارد و باعث بیتوجهی او به این برنامهها میشود. همین امر را هم میتوانیم در جراید ببینیم. اگر 15 درصد از مطالب روزنامه که تیترهای آن در صفحه اول به نمایش در میآید تولیدی و با خلاقیت روزنامه نگار باشد، این روزنامه متنوع و جذاب میشود و مخاطب پیدا میکند اما امروز وقتی در کیوسک روزنامهفروشی به روزنامهها نگاه میکنیم بسیاری از مطالب آنها تکراری است و تقریباً شبیه هم هستند. این کار باعث میشود جذابیت از بین برود و مخاطب علاقهای به آن نشان ندهد.»
گلستان آب ندارد!
آبرسانی با تانکر به بیمارستان ویژه کرونا
زهره افشار
خبرنگار
هرچند تصور کم آبی در استان همیشه سبز گلستان کمی دور از انتظار بود اما کاهش حدود 40 درصدی بارش در این استان مهر تأییدی بر پیشبینیهای قبلی مبنی بر وقوع خشکسالی شدید در این استان زد. طی روزهای گذشته کمبود شدید بارش در این خطه سبز در کنار افزایش دمای بیسابقه و قطعیهای مکرر برق شرایط سختی را برای مردم این استان رقم زده است. حالا مردم نه تنها در 130 روستای استان بلکه در 3 شهر آن از جمله گرگان به عنوان مرکز استان برای رفع عطش روزانه باید منتظر رسیدن آب با تانکر باشند. از سوی دیگر بخش کشاورزی هم تحت تأثیر خشکسالی حال خوبی ندارد. دهها هزار هکتار از اراضی زیر کشت گندم و جو استان به دلیل کم آبی اصلاً قابلیت برداشت ندارد و این مسأله مشکل کشاورزان را دوچندان کرده و معیشت شان را با اما و اگر روبهرو کرده است.
خشکسالی شدید با وسعت زیاد
«احد وظیفه» رئیس مرکز ملی خشکسالی به «ایران» میگوید: در سال زراعی جاری تا روز چهاردهم تیرماه جاری 249.4 میلیمتر بارش در پهنه استان گلستان آمده و این در حالی است که در شرایط نرمال گلستان در این بازه زمانی میبایست 403.9 میلیمتر بارش دریافت میکرد که این بدان معنی است که استان با کمبود بارش 48.3 درصدی روبهرو است. وی تأکید میکند بررسیها نشان میدهد تاکنون فقط 54.1 درصد آب برای همه بخشهای استان از جمله شرب تأمین شده که عدد نگرانکنندهای است. البته در استان گلستان معمولاً بارشهایی در شهریور و قبل از پایان سال زراعی رخ میدهد اما با وجود این پیشبینی میشود با احتساب آن بارشها 70 درصد نیاز استان تأمین شود. به گفته وظیفه این ارقام تأیید میکند که گلستان هم با خشکسالی شدید هواشناسی و هم خشکسالی کشاورزی روبهرو است و این هشداری است برای برنامه ریزان تأمین آب شرب استان و البته بخش کشاورزی تا بهگونهای عمل کنند تا مردم کمتر از این بابت آسیب ببینند.
وضعیت خشکسالی صادقانه به مردم گفته شود
در همین حال «سید رضا قادری» مدیرکل مدیریت بحران استان گلستان هم به «ایران» میگوید: به دنبال کاهش شدید بارش در استان ذخیره آبخوانها حدود 18 درصد کاهش یافته و به نگرانی برای تأمین آب دامن زده است. از سوی دیگر ذخیره برف کوههای استان که معمولاً تا پایان خرداد وجود داشت امسال به علت کمبود بارش برف در اردیبهشت صفر شد و این عاملی شده که به کاهش آورد آب رودخانهها دامن زده است. وی میافزاید همچنین ما امسال با تنش دمایی در استان مواجه هستیم. روز دوشنبه 14 تیرماه دما در شهر گنبد به 50.2 درجه سانتیگراد رسید که چنین دمایی در 30 سال گذشته در این شهر بیسابقه بوده است. این واقعیتهای تلخ در کنار لزوم مصرف آب بیشتر برای رعایت مسائل بهداشتی کرونایی عرصه را بر مردم گلستان تنگ کرده است. مردم از یکسو با قطعی برق مواجه هستند و از سوی دیگر مردم بیش از یکصد روستا و سه شهر گرگان، آزاد شهر و گنبد با جیرهبندی آب مواجه شدهاند. البته مدیریت بحران سعی کرده برای تأمین آب مورد نیاز بیمارستانها از جمله بیمارستان صیاد شیرازی اقدام به آبرسانی با تانکر کند تا خدای ناکرده بیماران از این بابت مشکلی متوجهشان نشود. با بررسیهایی که انجام دادیم، آب برخی چاهها که مصارف غیرشرب داشت اما قابلیت شرب را داشت به چرخه آب مصرفی شهرها وارد کردهایم تا بتوانیم با کمک مردم ماههای گرم پیشرو را بگذرانیم. وی خاطرنشان میکند اگر وضعیت خشکسالی استان به صورت شفاف و صادقانه به مردم گفته شود قطعاً مردم شرایط را بیشتر درک خواهند کرد و همکاری بیشتری در مدیریت مصرف آب خواهند داشت.
آبرسانی به 3شهر و 130 روستا توسط تانکر
در همین حال «داوود احمدی نصرآبادی» معاون بهرهبرداری توسعه آب شرکت آب و فاضلاب استان گلستان هم به «ایران» میگوید: امسال شرایط بسیار سختی پیشروی ما و مردم است ولی ما تلاش خود را خواهیم کرد تا مردم کمترین دغدغه را داشته باشند و البته از آنها نیز تقاضا داریم با صرفه جویی و مصرف آب ، ما را در این راه کمک کنند. وی توضیح میدهد که 98 درصد آب شرب استان از منابع زیرزمینی چاهها تأمین میشود که امسال سطح آبهای زیرزمینی بهشدت کاهش داشته است.
به گفته وی به عنوان مثال در حوزه گرگانرود، سطح آبهای زیرزمینی حدود 50 درصد کاهش داشته است و از سوی دیگر ذخیره آب مخازن سدها هم تقریباً نصف شده است.
از 35 هزار حلقه چاه آب مجاز و غیرمجاز استان 600 حلقه چاه آب شرب را تامین می کنند. وی تصریح میکند ما به عنوان توزیعکننده آب مشکلاتی را برای تأمین آب در شهرهای گرگان، آزاد شهر و گنبد داریم که موجب شده بخشهایی از این شهرها که در ارتفاعات هستند با تانکر آبرسانی شود. وی توضیح داد برای تأمین آب شرب مردم شهر گرگان مقدار آب مورد نیاز 1750 لیتر در ثانیه است و این در حالی است که ما تنها 1280 لیتر در ثانیه در اختیار داریم به همین جهت شبها فشار را کم میکنیم تا در روز قطعی آب نداشته باشیم ولی به هر جهت در بخشهایی با افت شدید مواجه هستیم که آنها را نیز به کمک تانکر آبرسانی میکنیم. وی تأکید میکند مردم به هیچوجه نگران کمبود آب در بیمارستانها نباشند چراکه اهتمام ویژه ای در این خصوص داریم. وی خرید آب از چاههای بخش خصوصی برای تأمین آب شرب را یکی از برنامههای کوتاهمدت آبفا برای تأمین آب شرب برشمرد. وی همچنین در مورد آبرسانی با تانکر در روستاها گفت: متأسفانه ما در گرگان 74 روستا را در همه ایام سال با تانکر آبرسانی میکنیم که در فصل گرما این تعداد افزایش مییابد و در حال حاضر نیز این تعداد به حدود 130 روستا رسیده است. وی خاطرنشان میکند اگر مردم گلستان تنها 10 تا 15 درصد مصرف آب را مدیریت کنند میتوان با کمترین کمبود ماههای گرم را پشتسر گذاشت. وی تأکید میکند یکی از بهترین راهکارها کاهش زمان استحمام است و دیگری استفاده از تجهیزات کاهنده در شیرآلات کاری که قبلاً برخی با بستن جوراب بر سر شیر آب و به صورت سنتی انجام میدادند.
خشکسالی بخشی از گندم و جو گلستان را نابود کرد
بخش کشاورزی گلستان نیز امسال بابت خشکسالی شدید آسیب جدی دیده و معیشت کشاورزان به خطر افتاده است. «محمدرضا عباسی» معاون بهبود تولیدات گیاهی جهاد کشاورزی گلستان به «ایران» میگوید: درحالی که پیشبینیها حکایت از یک میلیون و 126 هزار تن تولید گندم میداد اما متأسفانه تولید گندم فراتر از 900 هزار تن نخواهد رفت. شرایط خشکسالی به گونهای بوده که80 هزار هکتار از اراضی زیر کشت گندم استان اصلاً قابلیت برداشت ندارد و در مورد جو از 75 هزار سطح زیرکشت 36 هزار هکتار غیر قابل برداشت است. وی تأکید میکند کشاورزی گلستان امسال علاوه بر خشکسالی تنش سرمازدگی را نیز تحمل کرده است به گونهای که 45 روز دمای زیر صفر داشتیم که در 30 سال اخیر بیسابقه بوده است. وی تأکید میکند با توجه به ادامه خشکسالی ما نگران کشت پاییزه استان هستیم.
خبرنگار
هرچند تصور کم آبی در استان همیشه سبز گلستان کمی دور از انتظار بود اما کاهش حدود 40 درصدی بارش در این استان مهر تأییدی بر پیشبینیهای قبلی مبنی بر وقوع خشکسالی شدید در این استان زد. طی روزهای گذشته کمبود شدید بارش در این خطه سبز در کنار افزایش دمای بیسابقه و قطعیهای مکرر برق شرایط سختی را برای مردم این استان رقم زده است. حالا مردم نه تنها در 130 روستای استان بلکه در 3 شهر آن از جمله گرگان به عنوان مرکز استان برای رفع عطش روزانه باید منتظر رسیدن آب با تانکر باشند. از سوی دیگر بخش کشاورزی هم تحت تأثیر خشکسالی حال خوبی ندارد. دهها هزار هکتار از اراضی زیر کشت گندم و جو استان به دلیل کم آبی اصلاً قابلیت برداشت ندارد و این مسأله مشکل کشاورزان را دوچندان کرده و معیشت شان را با اما و اگر روبهرو کرده است.
خشکسالی شدید با وسعت زیاد
«احد وظیفه» رئیس مرکز ملی خشکسالی به «ایران» میگوید: در سال زراعی جاری تا روز چهاردهم تیرماه جاری 249.4 میلیمتر بارش در پهنه استان گلستان آمده و این در حالی است که در شرایط نرمال گلستان در این بازه زمانی میبایست 403.9 میلیمتر بارش دریافت میکرد که این بدان معنی است که استان با کمبود بارش 48.3 درصدی روبهرو است. وی تأکید میکند بررسیها نشان میدهد تاکنون فقط 54.1 درصد آب برای همه بخشهای استان از جمله شرب تأمین شده که عدد نگرانکنندهای است. البته در استان گلستان معمولاً بارشهایی در شهریور و قبل از پایان سال زراعی رخ میدهد اما با وجود این پیشبینی میشود با احتساب آن بارشها 70 درصد نیاز استان تأمین شود. به گفته وظیفه این ارقام تأیید میکند که گلستان هم با خشکسالی شدید هواشناسی و هم خشکسالی کشاورزی روبهرو است و این هشداری است برای برنامه ریزان تأمین آب شرب استان و البته بخش کشاورزی تا بهگونهای عمل کنند تا مردم کمتر از این بابت آسیب ببینند.
وضعیت خشکسالی صادقانه به مردم گفته شود
در همین حال «سید رضا قادری» مدیرکل مدیریت بحران استان گلستان هم به «ایران» میگوید: به دنبال کاهش شدید بارش در استان ذخیره آبخوانها حدود 18 درصد کاهش یافته و به نگرانی برای تأمین آب دامن زده است. از سوی دیگر ذخیره برف کوههای استان که معمولاً تا پایان خرداد وجود داشت امسال به علت کمبود بارش برف در اردیبهشت صفر شد و این عاملی شده که به کاهش آورد آب رودخانهها دامن زده است. وی میافزاید همچنین ما امسال با تنش دمایی در استان مواجه هستیم. روز دوشنبه 14 تیرماه دما در شهر گنبد به 50.2 درجه سانتیگراد رسید که چنین دمایی در 30 سال گذشته در این شهر بیسابقه بوده است. این واقعیتهای تلخ در کنار لزوم مصرف آب بیشتر برای رعایت مسائل بهداشتی کرونایی عرصه را بر مردم گلستان تنگ کرده است. مردم از یکسو با قطعی برق مواجه هستند و از سوی دیگر مردم بیش از یکصد روستا و سه شهر گرگان، آزاد شهر و گنبد با جیرهبندی آب مواجه شدهاند. البته مدیریت بحران سعی کرده برای تأمین آب مورد نیاز بیمارستانها از جمله بیمارستان صیاد شیرازی اقدام به آبرسانی با تانکر کند تا خدای ناکرده بیماران از این بابت مشکلی متوجهشان نشود. با بررسیهایی که انجام دادیم، آب برخی چاهها که مصارف غیرشرب داشت اما قابلیت شرب را داشت به چرخه آب مصرفی شهرها وارد کردهایم تا بتوانیم با کمک مردم ماههای گرم پیشرو را بگذرانیم. وی خاطرنشان میکند اگر وضعیت خشکسالی استان به صورت شفاف و صادقانه به مردم گفته شود قطعاً مردم شرایط را بیشتر درک خواهند کرد و همکاری بیشتری در مدیریت مصرف آب خواهند داشت.
آبرسانی به 3شهر و 130 روستا توسط تانکر
در همین حال «داوود احمدی نصرآبادی» معاون بهرهبرداری توسعه آب شرکت آب و فاضلاب استان گلستان هم به «ایران» میگوید: امسال شرایط بسیار سختی پیشروی ما و مردم است ولی ما تلاش خود را خواهیم کرد تا مردم کمترین دغدغه را داشته باشند و البته از آنها نیز تقاضا داریم با صرفه جویی و مصرف آب ، ما را در این راه کمک کنند. وی توضیح میدهد که 98 درصد آب شرب استان از منابع زیرزمینی چاهها تأمین میشود که امسال سطح آبهای زیرزمینی بهشدت کاهش داشته است.
به گفته وی به عنوان مثال در حوزه گرگانرود، سطح آبهای زیرزمینی حدود 50 درصد کاهش داشته است و از سوی دیگر ذخیره آب مخازن سدها هم تقریباً نصف شده است.
از 35 هزار حلقه چاه آب مجاز و غیرمجاز استان 600 حلقه چاه آب شرب را تامین می کنند. وی تصریح میکند ما به عنوان توزیعکننده آب مشکلاتی را برای تأمین آب در شهرهای گرگان، آزاد شهر و گنبد داریم که موجب شده بخشهایی از این شهرها که در ارتفاعات هستند با تانکر آبرسانی شود. وی توضیح داد برای تأمین آب شرب مردم شهر گرگان مقدار آب مورد نیاز 1750 لیتر در ثانیه است و این در حالی است که ما تنها 1280 لیتر در ثانیه در اختیار داریم به همین جهت شبها فشار را کم میکنیم تا در روز قطعی آب نداشته باشیم ولی به هر جهت در بخشهایی با افت شدید مواجه هستیم که آنها را نیز به کمک تانکر آبرسانی میکنیم. وی تأکید میکند مردم به هیچوجه نگران کمبود آب در بیمارستانها نباشند چراکه اهتمام ویژه ای در این خصوص داریم. وی خرید آب از چاههای بخش خصوصی برای تأمین آب شرب را یکی از برنامههای کوتاهمدت آبفا برای تأمین آب شرب برشمرد. وی همچنین در مورد آبرسانی با تانکر در روستاها گفت: متأسفانه ما در گرگان 74 روستا را در همه ایام سال با تانکر آبرسانی میکنیم که در فصل گرما این تعداد افزایش مییابد و در حال حاضر نیز این تعداد به حدود 130 روستا رسیده است. وی خاطرنشان میکند اگر مردم گلستان تنها 10 تا 15 درصد مصرف آب را مدیریت کنند میتوان با کمترین کمبود ماههای گرم را پشتسر گذاشت. وی تأکید میکند یکی از بهترین راهکارها کاهش زمان استحمام است و دیگری استفاده از تجهیزات کاهنده در شیرآلات کاری که قبلاً برخی با بستن جوراب بر سر شیر آب و به صورت سنتی انجام میدادند.
خشکسالی بخشی از گندم و جو گلستان را نابود کرد
بخش کشاورزی گلستان نیز امسال بابت خشکسالی شدید آسیب جدی دیده و معیشت کشاورزان به خطر افتاده است. «محمدرضا عباسی» معاون بهبود تولیدات گیاهی جهاد کشاورزی گلستان به «ایران» میگوید: درحالی که پیشبینیها حکایت از یک میلیون و 126 هزار تن تولید گندم میداد اما متأسفانه تولید گندم فراتر از 900 هزار تن نخواهد رفت. شرایط خشکسالی به گونهای بوده که80 هزار هکتار از اراضی زیر کشت گندم استان اصلاً قابلیت برداشت ندارد و در مورد جو از 75 هزار سطح زیرکشت 36 هزار هکتار غیر قابل برداشت است. وی تأکید میکند کشاورزی گلستان امسال علاوه بر خشکسالی تنش سرمازدگی را نیز تحمل کرده است به گونهای که 45 روز دمای زیر صفر داشتیم که در 30 سال اخیر بیسابقه بوده است. وی تأکید میکند با توجه به ادامه خشکسالی ما نگران کشت پاییزه استان هستیم.
با امضای یک تفاهمنامه 3 ساله صورت گرفت
از اجرای بیش از 2هزار طرح اقتصادی و زیربنایی تا ایجاد 14 هزار شغل در همدان
ستاد اجرایی فرمان امام برای اجرای 2 هزار و 156 طرح اقتصادی، زیربنایی و حمایتی در مناطق محروم استان همدان تفاهمنامهای به ارزش 22 هزار میلیارد ریال با استانداری همدان امضا کرد. دیروز در مراسمی با حضور محمد مخبر رئیس ستاد اجرایی فرمان امام و مدیران عامل بنیاد برکت، گروه اقتصادی تدبیر، مؤسسه دانشبنیان برکت و سیدسعید شاهرخی استاندار همدان و هیأت همراه، آیین امضای تفاهمنامه همکاری برای اجرای هزاران طرح اقتصادی و اجتماعی در مناطق محروم و کمبرخوردار استان همدان برگزار شد. در این مراسم محمد مخبر گفت: تاکنون ستاد اجرایی فرمان امام با اجرای 5 هزار طرح و سرمایهگذاری و هزینه 520 میلیارد تومان در استان همدان بیش از 15 هزار شغل دراین استان ایجاد کرده است. وی با اشاره به جزئیات تفاهمنامه افزود: کلیات این برنامه اجرای 2.156 طرح اقتصادی، زیربنایی، حمایتی، اجتماعی، آموزشی و بهداشتی با اعتباری بالغ بر 22.188 میلیارد ریال است که با اجرای این طرحها برای بیش از 14 هزار نفر اشتغال ایجاده شده و به رفع محرومیت در مناطق محروم و توسعه بخشهای زیربنایی و بهداشت و درمان استان کمک میکند. مخبر گفت: توانمندسازی اقتصادی از طریق اجرای 1.530 طرح کوچک و متوسط، اجرای حداقل 6 طرح بزرگ اقتصادی، اجرای 4 طرح جامع دانشبنیان، اجرای 614 پروژه زیربنایی و عمرانی، اجرای 20.450 طرح حمایتیِ معیشتی، بهداشتی و ورزشی و مشارکت 30 درصدی در هزینه بیمه منازل روستایی بخشی از مفاد اصلی این تفاهمنامه است. وی خاطرنشان کرد: احیای کارخانجات تعطیل و نیمهتعطیل شده، احداث مدرسه و مسکن محرومین، احداث پروژههای دارویی و مراکز درمانی، حمایت از طرحهای دانشبنیان و جسورانه، از جمله اقداماتی است که با اجرای این تفاهمنامه در استان همدان با سرعت بسیار بالایی صورت خواهد گرفت. محمد مخبر با اشاره به موضوع تولید نخستین واکسن ایرانی کرونا توسط ستاد اجرایی فرمان امام نیز گفت: اولین خط تولید واکسن کوو ایران برکت از ابتدای امسال فعال و راهاندازی شد، با توجه به تأخیری که در صدور مجوز تزریق اضطراری صورت گرفت، سرعت تولید در این خط را کاهش دادیم چرا که تاریخ مصرف این واکسنها محدود است و قابل نگهداری برای زمان طولانی نیستند. وی افزود: بعد از صدور مجوز وزارت بهداشت برای تزریق عمومی این واکسن که در تاریخ ۲۵ خرداد انجام شد، تولید در خط یک را سرعت دادیم و تا ۲۵ تیر، حداقل ۳ و نیم میلیون دوز واکسن دراین خط تولید خواهیم کرد، البته هر دوز واکسن پس از تولید به مدت 16 روز مراحل تست استریل آن به طول میانجامد. رئیس ستاد اجرایی فرمان امام درباره نقش ستاد در توزیع این واکسن در مراکز واکسیناسیون عمومی نیز گفت: واکسنها را به طور هفتگی تحویل وزارت بهداشت میدهیم و هیچ دخالتی در توزیع ، تزریق و قیمتگذاری آن نداریم. وی تأکید کرد: دومین خط تولید واکسن کوو ایران برکت هم بزودی راهاندازی میشود و تا شهریور امسال همان طور که قول داده بودیم حداقل ۵۰ میلیون دوز واکسن تولید خواهیم کرد.
اسامی تیم ملی والیبال برای حضور در المپیک توکیو2020 اعلام شد
معروف باتجربهترین و شریفی کمسنترین
با تصمیم ولادیمیر آلکنو و در پایان مهلت قانونی اعلام اسامی بازیکنان حاضر در المپیک، ۱۲ ملیپوش والیبال ایران برای حضور در رقابتهای توکیو2020 معرفی شدند. سعید معروف (کاپیتان)، جواد کریمی، سیدمحمد موسوی، علیاصغر مجرد، مسعود غلامی، امیر غفور، صابر کاظمی، میلاد عبادیپور، میثم صالحی، مرتضی شریفی، مهدی مرندی و آرمان صالحی (لیبرو) ۱۲ بازیکن معرفیشده از سوی سرمربی تیم ملی هستند که ۲۶ تیرماه به توکیو اعزام خواهند شد. آلکنو بلافاصله با حضور تیم ملی در ایران، فرهاد قائمی، بردیا سعادت و محمدطاهر وادی را از تیم ملی کنار گذاشت و پس از آن هم نام امیرحسین اسفندیار و پوریا فیاضی را حذف کرد و مرتضی شریفی (دیگر دریافتکننده تیم ملی) را در اردو نگه داشت. سرمربی تیم ملی در حالی این تصمیم را گرفت که در مجموع رقابتهای لیگ ملتها آمار اسفندیار، دریافتکننده جوان والیبال ایران بهتر از شریفی بود. تیم ملی کشورمان در لیگ ملتها 15 بازی انجام داد و در بخش سرویس، امیرحسین اسفندیار 43 درصد موفقیت داشت. این در شرایطی است که مرتضی شریفی 41 درصد موفقیت داشت. در بخش دریافت اسفندیار و شریفی با 23 و 17 درصد پس از فیاضی در ردههای دوم و سوم ایستادند. در بخش حمله هم اسفندیار شرایط بهتری داشت؛ او با 46 درصد موفقیت در حمله نشان داد که چه توانایی بالایی در حملات دارد. شریفی 42 درصد و فیاضی تنها 12 درصد را در این بخش به خود اختصاص دادند. این آمارها نشان میدهد که آلکنو شایستهترین نفرات را انتخاب نکرده و مشخص نیست که چه در سرش میگذرد که روی نام اسفندیار خط قرمز کشیده است.
نگاه آماری به ملی پوشان والیبال
سعید معروف پاسور تیم ملی با ۳۵ سال سن مسنترین بازیکن ایران در این رقابتها شناخته میشود و این درحالی است که مرتضی شریفی با ۲۲ سال سن، کم سن و سالترین بازیکن ایران است. همچنین میانگین سنی این لیست ۲۸ سال تخمین زده شده است. بلندقامتترین بازیکن ایران هم علی اصغر مجرد با ۲۰۵ سانتی متر قد بوده و از طرف دیگر مهدی مرندی لیبروی ایران با ۱۷۲ سانتیمتر کوتاهترین بازیکن ایران شناخته میشود. میانگین قدی تیم ملی هم ۱۹۶ سانتی متر اعلام شد. همچنین در لیست اعلام شده توسط سرمربی تیم ملی، مسعود غلامی، صابرکاظمی، مرتضی شریفی، علی اصغر مجرد، میثم صالحی، آرمان صالحی و جواد کریمی از بازیکنانی هستند که برای اولین بار در مسابقات المپیک حاضر شده و سایر بازیکنان ایران تجربه حضور در یک دوره المپیک را دارند.
نگاه آماری به ملی پوشان والیبال
سعید معروف پاسور تیم ملی با ۳۵ سال سن مسنترین بازیکن ایران در این رقابتها شناخته میشود و این درحالی است که مرتضی شریفی با ۲۲ سال سن، کم سن و سالترین بازیکن ایران است. همچنین میانگین سنی این لیست ۲۸ سال تخمین زده شده است. بلندقامتترین بازیکن ایران هم علی اصغر مجرد با ۲۰۵ سانتی متر قد بوده و از طرف دیگر مهدی مرندی لیبروی ایران با ۱۷۲ سانتیمتر کوتاهترین بازیکن ایران شناخته میشود. میانگین قدی تیم ملی هم ۱۹۶ سانتی متر اعلام شد. همچنین در لیست اعلام شده توسط سرمربی تیم ملی، مسعود غلامی، صابرکاظمی، مرتضی شریفی، علی اصغر مجرد، میثم صالحی، آرمان صالحی و جواد کریمی از بازیکنانی هستند که برای اولین بار در مسابقات المپیک حاضر شده و سایر بازیکنان ایران تجربه حضور در یک دوره المپیک را دارند.
16 صفحه «ایران جمعه» ضمیمه امروز
«ایرانجمعه»
به بهانه روز ملی ادبیات کودک و نوجوان یک جمعخوانی کاملاً کودکانه تدارک دیده است
جهان، محتاج قصههای تازه است
با گپ و یادداشتهایی از:
پوریا عالمی، فریدون مجلسی
احترام برومند، عادل بزدوده
علی درخشی، روزبه آقاجری
سحر حدیقه، احمد اکبرپور
شرمین نادری و...
سیستان و بلوچستان توسعه ناموزون و رنجهایش
سعید معدنی
جامعه شناس
سؤالی که مطرح میشود این است که چرا برخی در مناطق محروم و مرزنشین از زدن واکسن خودداری میکنند یا به رعایت پروتکلهای بهداشتی چندان روی خوش نشان نمیدهند؟ مرکزگرا بودن در کشور ما دلیل بسیاری از مشکلات امروز مردمانی مثل ساکنان سیستان و بلوچستان است. در حقیقت مرکزگرایی در شرایط عادی موجب به فراموشی سپردن مناطق محروم طی دههها میشود و فرهنگ عمومی جامعه یکسان یا نزدیک به هم رشد نمیکند. در چنین شرایطی تعدادی از شهرهای مرکزی و بخصوص پایتخت و مراکز استانها رو به پیشرفت خواهند بود و سایر مناطق محروم روستایی و شهرهای کوچک از رشد اجتماعی و فرهنگ عمومی عقب میمانند بخصوص اگر این مناطق محروم نزدیک به مرزها باشند. البته یادمان باشد تقریباً در بسیاری از کشورها و حتی کشورهای صنعتی شهرها و مناطق مرز نشین عقب ماندهتر از شهرها و مناطق مرکزی هستند. وقتی بین مرکز و پیرامون فاصله زیاد میشود در حالت عادی شاید صدای محرومان را کسی نشنود، ولی هنگامی که جامعه با بحران مواجه میشود آنگاه شکاف میان مناطق محروم و شهرهای مرکزی و پایتخت بیشتر خودنمایی میکند. متأسفانه ما در یک قرن اخیر دائماً روی پایتخت و در نهایت روی مراکز استانها سرمایهگذاری کردهایم و کمتر به مناطق محروم پرداختهایم. بهعبارتی میتوان گفت مناطق محروم بویژه سیستان و بلوچستان همزمان با پایتخت و سایر استانها رشد نکردهاند. به همین خاطر جدای از مبحث اقتصاد، در بحث فرهنگ نیز در مناطق مختلف کشور ناموزونی حاکم است واین ناموزونی و فقر باعث شده مردم ساکن در مناطق محروم به مرکز نشینان کمتر اعتماد کنند و در بزنگاههای بحرانی مثل بیماری واگیر اخیر به شهرنشینان اعتماد نکنند و وقتی که به رعایت کامل پروتکلها یا زدن واکسن دعوت میشوند از این امر خودداری کنند. در مورد سیستان و بلوچستان باید بگویم که این استان محرومترین منطقه ایران است در حالی که تاریخ دیرینه آن نشان میدهد در همه ادوار تاریخ چند هزار ساله یکی از مهدهای تمدنی ایران زمین بوده است. اما با این تاریخ پر افتخار متأسفانه در سیستان و بلوچستان افرادی هستند که هنوز شناسنامه ندارند! درحالی که قریب به صد سال است که ایرانیان سجل و شناسنامه دار شدهاند. خیلیها از امکانات اولیه و لازم برای زندگی حداقلی مانند بهداشت عمومی و آب آشامیدنی سالم محروم هستند. از این افراد چه انتظاری میتوان داشت آیا آنها میتوانند در هنگام مواجهه با بحران مانند افراد یک شهر پیشرفته رفتار کنند؟ درحالی که اعتمادی به مرکز نشینان و توصیههای ولو علمی و بهداشتی آنها ندارند. جامعهشناسان و کسانی که در حوزههای اجتماعی فعالیت میکنند در نیم قرن اخیر همیشه به مسئولان توصیه کردهاند که این مناطق را دریابید و به روستاها و شهرهای مرزی و محروم توجه ویژه داشته باشند.یادمان باشد توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان به چند دهه اخیر برنمیگردد بلکه پدیده مزمن تاریخی در چند قرن اخیر است. مردمان آن سرزمین بهدلیل دور افتادگی و محرومیت چندان در امور سیاسی و اجتماعی ورود نداشتهاند لذا در زمان بحران خانمان سوز و انسان کش پاندومی با شک و تردید به مرکزنشینان و توصیهها و واکسنهایشان نگاه میکنند.
جامعه شناس
سؤالی که مطرح میشود این است که چرا برخی در مناطق محروم و مرزنشین از زدن واکسن خودداری میکنند یا به رعایت پروتکلهای بهداشتی چندان روی خوش نشان نمیدهند؟ مرکزگرا بودن در کشور ما دلیل بسیاری از مشکلات امروز مردمانی مثل ساکنان سیستان و بلوچستان است. در حقیقت مرکزگرایی در شرایط عادی موجب به فراموشی سپردن مناطق محروم طی دههها میشود و فرهنگ عمومی جامعه یکسان یا نزدیک به هم رشد نمیکند. در چنین شرایطی تعدادی از شهرهای مرکزی و بخصوص پایتخت و مراکز استانها رو به پیشرفت خواهند بود و سایر مناطق محروم روستایی و شهرهای کوچک از رشد اجتماعی و فرهنگ عمومی عقب میمانند بخصوص اگر این مناطق محروم نزدیک به مرزها باشند. البته یادمان باشد تقریباً در بسیاری از کشورها و حتی کشورهای صنعتی شهرها و مناطق مرز نشین عقب ماندهتر از شهرها و مناطق مرکزی هستند. وقتی بین مرکز و پیرامون فاصله زیاد میشود در حالت عادی شاید صدای محرومان را کسی نشنود، ولی هنگامی که جامعه با بحران مواجه میشود آنگاه شکاف میان مناطق محروم و شهرهای مرکزی و پایتخت بیشتر خودنمایی میکند. متأسفانه ما در یک قرن اخیر دائماً روی پایتخت و در نهایت روی مراکز استانها سرمایهگذاری کردهایم و کمتر به مناطق محروم پرداختهایم. بهعبارتی میتوان گفت مناطق محروم بویژه سیستان و بلوچستان همزمان با پایتخت و سایر استانها رشد نکردهاند. به همین خاطر جدای از مبحث اقتصاد، در بحث فرهنگ نیز در مناطق مختلف کشور ناموزونی حاکم است واین ناموزونی و فقر باعث شده مردم ساکن در مناطق محروم به مرکز نشینان کمتر اعتماد کنند و در بزنگاههای بحرانی مثل بیماری واگیر اخیر به شهرنشینان اعتماد نکنند و وقتی که به رعایت کامل پروتکلها یا زدن واکسن دعوت میشوند از این امر خودداری کنند. در مورد سیستان و بلوچستان باید بگویم که این استان محرومترین منطقه ایران است در حالی که تاریخ دیرینه آن نشان میدهد در همه ادوار تاریخ چند هزار ساله یکی از مهدهای تمدنی ایران زمین بوده است. اما با این تاریخ پر افتخار متأسفانه در سیستان و بلوچستان افرادی هستند که هنوز شناسنامه ندارند! درحالی که قریب به صد سال است که ایرانیان سجل و شناسنامه دار شدهاند. خیلیها از امکانات اولیه و لازم برای زندگی حداقلی مانند بهداشت عمومی و آب آشامیدنی سالم محروم هستند. از این افراد چه انتظاری میتوان داشت آیا آنها میتوانند در هنگام مواجهه با بحران مانند افراد یک شهر پیشرفته رفتار کنند؟ درحالی که اعتمادی به مرکز نشینان و توصیههای ولو علمی و بهداشتی آنها ندارند. جامعهشناسان و کسانی که در حوزههای اجتماعی فعالیت میکنند در نیم قرن اخیر همیشه به مسئولان توصیه کردهاند که این مناطق را دریابید و به روستاها و شهرهای مرزی و محروم توجه ویژه داشته باشند.یادمان باشد توسعه نیافتگی سیستان و بلوچستان به چند دهه اخیر برنمیگردد بلکه پدیده مزمن تاریخی در چند قرن اخیر است. مردمان آن سرزمین بهدلیل دور افتادگی و محرومیت چندان در امور سیاسی و اجتماعی ورود نداشتهاند لذا در زمان بحران خانمان سوز و انسان کش پاندومی با شک و تردید به مرکزنشینان و توصیهها و واکسنهایشان نگاه میکنند.
پیامهای نشست صلح تهران
عبدالمحمد طاهری
کاردار سابق ایران در افغانستان
اوضاع عمومی افغانستان لحظه به لحظه در حال بغرنجتر شدن است و با هر تحول جدیدی بر پیچیدگیهای اتفاقات میدانی در این کشور افزوده میشود. مفهوم این وضعیت آن است که هر تعللی برای تغییر شرایط، ولو به اندازه چند روز کوتاه اوضاع را در درازمدت سختتر خواهد کرد. در چنین شرایطی طبیعی است که سیاستگذاران و سیاستمداران کشورهای مختلف و خصوصاً منطقه به دلایل مختلفی در پی آن خواهند بود که اولاً زمان را از دست ندهند و ثانیاً بهعنوان یک بازیگر فعال وارد این عرصه شوند. عمدهترین این دلایل خطرات منطقهای و حتی فرامنطقهای است که دامنگیر شدن تنازع در افغانستان را میتواند به همراه داشته باشد. جهان تازه از زیر بار سایه شوم پدیدهای بهنام داعش رهایی یافته و قطعاً بسیاری از کشورها، خصوصاً در منطقه مایل نیستند چنان تجربه تلخ و مشابهی را در مجاورت خود داشته باشند.
هم اکنون بعد از ماجرای خروج امریکا از افغانستان، دولتمردان این کشور به شکل کاملاً واضحی برای رفع خلأ امنیتی خود به سمت روسها متمایل شدهاند. افغانستان هنوز در وضعیتی نیست که بتواند به تنهایی از پس تأمین امنیت خود بر بیاید و این موضوع خصوصاً با توجه به تحولات اخیر یک «تهدید» و در عین حال «فرصت» برای کشورهای منطقه است. ایران با توجه به مرز گسترده خود با افغانستان و همچنین نوع متفاوت روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که با این کشور دارد راهکاری جز ورود مستقیم به این منازعه در پیش روی خود نمیبیند. ایران باید در این مقطع بهعنوان یکی از سرمداران میانجیگری و بازی سازی در افغانستان ظاهر شود و بتواند نبض بسیاری از جریانات و تحولات را در دست بگیرد. کمترین تأثیر تعمیق تنشها در افغانستان برای ایران، مواجه شدن با یک سیل جدید و بزرگ از مهاجران افغان خواهد بود که هم برای کشور ما و هم برای افغانستان و هم برای روابط دوجانبه ما هزینه ساز خواهد شد. بنابراین لازم بود که ایران در این مقطع پیام اقتدار خود را به گوش طرفین این منازعه برساند.
به عبارتی طرفین منازعه باید چند نکته را در خصوص ایران متوجه شوند؛ اول اینکه بدانند توجه ایران کاملاً بر تحولات افغانستان متمرکز است و به طور دقیق آنها را رصد و پیگیری میکند و بهعنوان یک بازیگر فعال در این عرصه ایفای نقش خواهد کرد. دوم اینکه بدانند بهترین راه خلاص شدن از این وضعیت توسل به ایران خواهد بود. مرزهای مشترک طولانی، نزدیکیهای فرهنگی و اجتماعی، تبادلات تجاری و اقتصادی، آشنایی جامعه افغانستان با ایران، اشتراک زبانی و پارامترهایی از این دست عواملی هستند که میتوانند به تقویت چنین تصوری در میان طرفهای منازعه کمک کنند. نکته سوم اینکه آنها باید بدانند ایران چه برای محافظت از منافع خود و چه برای تغییر در تحولات و آرام کردن اوضاع از اقتدار کافی در حوزه سیاسی و میدانی برخوردار است و در آخر اینکه متوجه شوند عزم ایران برای رسیدن به یک ثبات پایدار در افغانستان یک عزم کاملاً جدی و طولانی مدت و همیشگی است. اینها پیامهایی است که طرفهای درگیر میتوانند در اجلاس تهران از سوی مقامات ایرانی دریافت کنند.
نشستی مانند آنچه که دیروز با ابتکار وزارت خارجه برگزار شد قطعاً میتواند به تعدیل شرایط کمک کند، اگر دو شرط مهم در آن لحاظ شود. اول اینکه آنطور که گفته شد طرفین درگیر در افغانستان ضمن اشراف به عامل اقتدار جمهوری اسلامی ایران متوجه شوند که باید این عامل را بهعنوان یک پارامتر اثرگذار در تحولات در مجموعه اقدامات خود لحاظ کنند. دوم هم اینکه این نشستها عامل درنگ بیشتر آنها شود. برای چنین کاری لازم است تا دستگاه دیپلماسی کشورمان مجموعهای از برنامههای مدون را پیشبینی کرده باشد. چرا که هم اکنون دغدغه اول یعنی درک طالبان و دولت مرکزی افغانستان از اقتدار ایران رفع شده و هر دوی آنها به چنین عاملی اذعان دارند. مسأله این است آنها باید متوجه شوند که از این عامل چگونه در آینده در تأمین متوازن منافع افغانستان بهرهگیری خواهد شد.
نکته اینجاست که خروج نظامی امریکا از افغانستان به معنای خداحافظی کامل آنها با این کشور نخواهد بود. حضور فرهنگی، اقتصادی و مهمتر از همه امنیتی امریکاییها در افغانستان ادامه خواهد داشت. در کنار این نشانههایی از خطر پیدایش ردپای موساد در افغانستان هم وجود دارد و مخلوط شدن اینها با مسأله ناامنیهای اخیر توسط طالبان و افزایش تنازع داخلی افغانستان سطحی از بیثباتی را پدید خواهد آورد که مستقیماً در عرصههایی امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران را هدف خواهد گرفت؛ مسأله مواد مخدر، نا امنیهای مرزی، مهاجران افغان، تشکیل گروههای افراطی و مسلح جدید، به هم زدن امنیت سرمایهگذاری در شرق کشور، به هم زدن رابطه ایران با کشورهای ثالث و مسائلی نظیر این میتوانند از جمله آثار این وضعیت باشند.
با توجه به این مسائل ایران باید از همین الان بهعنوان یک بازیگر کاملاً فعال خود را در این عرصه نشان دهد. مهم اینکه دوره انتقال قدرت در دولت ایران نباید ذرهای تمرکز از این موضوع مهم را تحتالشعاع قرار دهد. حتی پر بیراه نیست که در همین یک ماه باقیمانده از عمر دولت به لحاظ اهمیت موضوع نیازمند تقویت جدی میز افغانستان در وزارت خارجه هستیم و این کار باید به طور مستمر در دوره انتقال قدرت و شروع به کار دولت آتی انجام شود.
کاردار سابق ایران در افغانستان
اوضاع عمومی افغانستان لحظه به لحظه در حال بغرنجتر شدن است و با هر تحول جدیدی بر پیچیدگیهای اتفاقات میدانی در این کشور افزوده میشود. مفهوم این وضعیت آن است که هر تعللی برای تغییر شرایط، ولو به اندازه چند روز کوتاه اوضاع را در درازمدت سختتر خواهد کرد. در چنین شرایطی طبیعی است که سیاستگذاران و سیاستمداران کشورهای مختلف و خصوصاً منطقه به دلایل مختلفی در پی آن خواهند بود که اولاً زمان را از دست ندهند و ثانیاً بهعنوان یک بازیگر فعال وارد این عرصه شوند. عمدهترین این دلایل خطرات منطقهای و حتی فرامنطقهای است که دامنگیر شدن تنازع در افغانستان را میتواند به همراه داشته باشد. جهان تازه از زیر بار سایه شوم پدیدهای بهنام داعش رهایی یافته و قطعاً بسیاری از کشورها، خصوصاً در منطقه مایل نیستند چنان تجربه تلخ و مشابهی را در مجاورت خود داشته باشند.
هم اکنون بعد از ماجرای خروج امریکا از افغانستان، دولتمردان این کشور به شکل کاملاً واضحی برای رفع خلأ امنیتی خود به سمت روسها متمایل شدهاند. افغانستان هنوز در وضعیتی نیست که بتواند به تنهایی از پس تأمین امنیت خود بر بیاید و این موضوع خصوصاً با توجه به تحولات اخیر یک «تهدید» و در عین حال «فرصت» برای کشورهای منطقه است. ایران با توجه به مرز گسترده خود با افغانستان و همچنین نوع متفاوت روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که با این کشور دارد راهکاری جز ورود مستقیم به این منازعه در پیش روی خود نمیبیند. ایران باید در این مقطع بهعنوان یکی از سرمداران میانجیگری و بازی سازی در افغانستان ظاهر شود و بتواند نبض بسیاری از جریانات و تحولات را در دست بگیرد. کمترین تأثیر تعمیق تنشها در افغانستان برای ایران، مواجه شدن با یک سیل جدید و بزرگ از مهاجران افغان خواهد بود که هم برای کشور ما و هم برای افغانستان و هم برای روابط دوجانبه ما هزینه ساز خواهد شد. بنابراین لازم بود که ایران در این مقطع پیام اقتدار خود را به گوش طرفین این منازعه برساند.
به عبارتی طرفین منازعه باید چند نکته را در خصوص ایران متوجه شوند؛ اول اینکه بدانند توجه ایران کاملاً بر تحولات افغانستان متمرکز است و به طور دقیق آنها را رصد و پیگیری میکند و بهعنوان یک بازیگر فعال در این عرصه ایفای نقش خواهد کرد. دوم اینکه بدانند بهترین راه خلاص شدن از این وضعیت توسل به ایران خواهد بود. مرزهای مشترک طولانی، نزدیکیهای فرهنگی و اجتماعی، تبادلات تجاری و اقتصادی، آشنایی جامعه افغانستان با ایران، اشتراک زبانی و پارامترهایی از این دست عواملی هستند که میتوانند به تقویت چنین تصوری در میان طرفهای منازعه کمک کنند. نکته سوم اینکه آنها باید بدانند ایران چه برای محافظت از منافع خود و چه برای تغییر در تحولات و آرام کردن اوضاع از اقتدار کافی در حوزه سیاسی و میدانی برخوردار است و در آخر اینکه متوجه شوند عزم ایران برای رسیدن به یک ثبات پایدار در افغانستان یک عزم کاملاً جدی و طولانی مدت و همیشگی است. اینها پیامهایی است که طرفهای درگیر میتوانند در اجلاس تهران از سوی مقامات ایرانی دریافت کنند.
نشستی مانند آنچه که دیروز با ابتکار وزارت خارجه برگزار شد قطعاً میتواند به تعدیل شرایط کمک کند، اگر دو شرط مهم در آن لحاظ شود. اول اینکه آنطور که گفته شد طرفین درگیر در افغانستان ضمن اشراف به عامل اقتدار جمهوری اسلامی ایران متوجه شوند که باید این عامل را بهعنوان یک پارامتر اثرگذار در تحولات در مجموعه اقدامات خود لحاظ کنند. دوم هم اینکه این نشستها عامل درنگ بیشتر آنها شود. برای چنین کاری لازم است تا دستگاه دیپلماسی کشورمان مجموعهای از برنامههای مدون را پیشبینی کرده باشد. چرا که هم اکنون دغدغه اول یعنی درک طالبان و دولت مرکزی افغانستان از اقتدار ایران رفع شده و هر دوی آنها به چنین عاملی اذعان دارند. مسأله این است آنها باید متوجه شوند که از این عامل چگونه در آینده در تأمین متوازن منافع افغانستان بهرهگیری خواهد شد.
نکته اینجاست که خروج نظامی امریکا از افغانستان به معنای خداحافظی کامل آنها با این کشور نخواهد بود. حضور فرهنگی، اقتصادی و مهمتر از همه امنیتی امریکاییها در افغانستان ادامه خواهد داشت. در کنار این نشانههایی از خطر پیدایش ردپای موساد در افغانستان هم وجود دارد و مخلوط شدن اینها با مسأله ناامنیهای اخیر توسط طالبان و افزایش تنازع داخلی افغانستان سطحی از بیثباتی را پدید خواهد آورد که مستقیماً در عرصههایی امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران را هدف خواهد گرفت؛ مسأله مواد مخدر، نا امنیهای مرزی، مهاجران افغان، تشکیل گروههای افراطی و مسلح جدید، به هم زدن امنیت سرمایهگذاری در شرق کشور، به هم زدن رابطه ایران با کشورهای ثالث و مسائلی نظیر این میتوانند از جمله آثار این وضعیت باشند.
با توجه به این مسائل ایران باید از همین الان بهعنوان یک بازیگر کاملاً فعال خود را در این عرصه نشان دهد. مهم اینکه دوره انتقال قدرت در دولت ایران نباید ذرهای تمرکز از این موضوع مهم را تحتالشعاع قرار دهد. حتی پر بیراه نیست که در همین یک ماه باقیمانده از عمر دولت به لحاظ اهمیت موضوع نیازمند تقویت جدی میز افغانستان در وزارت خارجه هستیم و این کار باید به طور مستمر در دوره انتقال قدرت و شروع به کار دولت آتی انجام شود.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
جوابیه روابط عمومی منطقه 14 شهرداری تهران در پاسخ به پیام منتشر شده درباره بازسازی پارک بسیج/ با سلام و احترام، پیرو درج پیام درخواست یکی از شهروندان محترم در مورخ 06/04/1400 با موضوع «بازسازی پارک بسیج» به استحضار میرساند بوستان بسیج بهعنوان یکی از بوستانهای تکمیل و شاخص منطقه 14 میباشد و در حال حاضر هیچ پروژه عمرانی مختص فضای سبز این بوستان در حال اجرا نیست و این فضای عمومی در دسترس شهروندان است و بهصورت مرتب نیز مورد بازپیرایی و رسیدگی قرار میگیرد.
سعید جعفر علی جاسبی
رئیس اداره روابط عمومی منطقه 14 شهرداری تهران
نظــــــر مـــردم
عدم نظارت بر آب معدنی قاچاق/ آقای خام فروش:عدم نظارت مسئولان بر واردات آب معدنی قاچاق و قیمت گران آن تولیدات داخل را با مشکل روبهرو کرده است. لطفاً مسئولان محترم به این موضوع رسیدگی نمایند.
بی نظمی در حرکت قطار حومه تهران - ورامین/ آقای کشاورز: قطار حومه تهران – ورامین تهویه درستی ندارد و حرکت قطارها نامنظم میباشد. لطفاً مسئولین مربوطه رسیدگی نمایند.
رفع مشکل چراغهای راهنمایی و رانندگی/ آقای بلوار:مشاهده شده بعضی از چراغهای راهنمایی و رانندگی به عنوان مثال در رنگ سبز از عدد 30 یکدفعه به 5 تبدیل میشود. این مورد اول به ضرر راننده در پرداخت جریمه است و مهمتر از آن عابرینی هستند که احتمال دارد خطرات جانی متوجهشان بشود.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جـوابیه
جوابیه روابط عمومی منطقه 14 شهرداری تهران در پاسخ به پیام منتشر شده درباره بازسازی پارک بسیج/ با سلام و احترام، پیرو درج پیام درخواست یکی از شهروندان محترم در مورخ 06/04/1400 با موضوع «بازسازی پارک بسیج» به استحضار میرساند بوستان بسیج بهعنوان یکی از بوستانهای تکمیل و شاخص منطقه 14 میباشد و در حال حاضر هیچ پروژه عمرانی مختص فضای سبز این بوستان در حال اجرا نیست و این فضای عمومی در دسترس شهروندان است و بهصورت مرتب نیز مورد بازپیرایی و رسیدگی قرار میگیرد.
سعید جعفر علی جاسبی
رئیس اداره روابط عمومی منطقه 14 شهرداری تهران
نظــــــر مـــردم
عدم نظارت بر آب معدنی قاچاق/ آقای خام فروش:عدم نظارت مسئولان بر واردات آب معدنی قاچاق و قیمت گران آن تولیدات داخل را با مشکل روبهرو کرده است. لطفاً مسئولان محترم به این موضوع رسیدگی نمایند.
بی نظمی در حرکت قطار حومه تهران - ورامین/ آقای کشاورز: قطار حومه تهران – ورامین تهویه درستی ندارد و حرکت قطارها نامنظم میباشد. لطفاً مسئولین مربوطه رسیدگی نمایند.
رفع مشکل چراغهای راهنمایی و رانندگی/ آقای بلوار:مشاهده شده بعضی از چراغهای راهنمایی و رانندگی به عنوان مثال در رنگ سبز از عدد 30 یکدفعه به 5 تبدیل میشود. این مورد اول به ضرر راننده در پرداخت جریمه است و مهمتر از آن عابرینی هستند که احتمال دارد خطرات جانی متوجهشان بشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تسلیم پیام نخست وزیر هند به رئیسجمهور منتخب
-
موسیقی هیچگاه متوقف نمیشود
-
تدارک تهران برای صلح در کابل
-
روحانی: از مشکلات مردم رنج میبرم
-
شناسایی 13000 مرکز غیرقانونی استخراج رمز ارز به کمک هوش مصنوعی
-
فرار مالیاتی به ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسید
-
آرایش بحرانی بیمارستانها در مقابله با ویروس دلتا
-
کپی برابر با اصل
-
گلستان آب ندارد!
-
از اجرای بیش از 2هزار طرح اقتصادی و زیربنایی تا ایجاد 14 هزار شغل در همدان
-
معروف باتجربهترین و شریفی کمسنترین
-
16 صفحه «ایران جمعه» ضمیمه امروز
-
سیستان و بلوچستان توسعه ناموزون و رنجهایش
-
پیامهای نشست صلح تهران
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین